فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




 جستجو 


 موضوعات 

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
  • شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
  • پیام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)به مناسبت آغاز سال نو
  • پیام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)به مناسبت آغاز سال نو
  • سال نومبارک
  • دل نوشته ف متن ادبی وشعر(دراوج تنهایی ، فاطمه...آمد) بمناسبت ولادت فاطمه زهرا(س)
  • خدا در زندگی فاطمه علیهاالسلام
  • چهل حدیث گهربار از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
  • میلادباسعادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت زهرای بتول سلام الله علیها
  • فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب
  • فضايل و مناسبت هاي ماه رجب
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • احیاى ارزشها در حکومت علی (ع)
  • خانه امام علی علیه السلام درکوفه
  • شعردرمدح امام علی(علیه السلام)
  • تاج ولایت
  • میلادامام جوادعلیه السلام
  • میلادامام علی علیه السلام
  • ايمان و عبادت على عليه السلام
  • آيات نازله در باره على عليه السلام
  • علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
  • دو دليل عقلى و اصولى جانشینی امام علیی علیه السلام
  • ​ سخنى چند با اهل سنت
  • از ولادت تا وفات حضرت زینب (سلام الله علیها)
  • روزمعلم مبارک
  • روزمعلم مبارک
  • شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
  • مبعث پیامبراعظم صلی الله علیه وآله مبارکباد
  • اعیادشعبانیه برجمیع مسلمین مبارک
  • میلادباسعادت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارکباد
  • امام زمان علیه السلام
  • میلادباسعادت امام رضاعلیه السلام مبارکباد
  • مقاله نویسی
  • شهادت امام جوادعلیه السلام
  • میلادامام هادی علیه السلام مبارکباد
  • رحلت پیامبراکرم یاشهادت؟
  • دهـــــــــــــه فجــــــــــــــربرانـــــــــــــــــقلابیون مبــــــــــــــارکــــــــــــــباد
  • مســــــــــــــابـــــــــــــــــــقه گــــــــــــروهی رشـــــــــــــــــد6
  • بانوی کرامت
  • اعمال مستحب ماه رمضان + فضایل آن
  • صلوات:ذکری با بی نهایت فضیلت و ثواب
  • معرفی کتاب
  • میلادامام حسن مجتبی مبارکباد
  • شهادت امام على (عليه السلام)   تسلیت باد
  • کتاب‌شناسی امام علی(علیه السلام)
  • دهه کرامت
  • مقام و فضیلت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها)
  • یاامام رئوف ادرکنی
  • شهادت امام جوادعلیه السلام
  • عیدغدیرمبارک
  • قیام عاشورا
  • دهه فجرمبارک
  • نسل کشی درمیانمار
  • مسلمانان میانمار
  • میلادباسعادت امام علی علیه السلام برشیعیان مبارکباد
  • مبعث پیامبراعظم صلی الله علیه وآله مبارکباد
  • یاامام زمان علیه السلام
  • کالای ایرانی
  • یازینب کبری سلام الله علیها
  • یاجوادالائمه ادرکنی
  • یازهرای اطهرسلام الله علیها
  • حمایت کالای ایرانی
  • شهادت امام علی علیه تسلیت باد
  • روز جهانی قدس گرامی باد
  • شهادت امام صادق علیه السلام
  • میلادحضرت معصومه علیهاالسلام مبارکباد
  • میلادامام رضاعلیه السلام
  • یاباقرالعلوم
  • آثار و فواید تربت امام حسین (علیه السلام)
  • امام حسین علیه السلام
  • افیس 2013
  • يامام رضاعليه السلام
  • ياكريمه اهل بيت
  • ماه صفر
  • میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله
  • هفته کتاب
  • میلادامام صادق علیه السلام
  • قاسم سلیمانی
  • سردارحاجي زاده
  • امام موسی کاظم علیه‌السلام
  • شهادت امام صادق علیه السلام
  • راهت ادامه دارد ای برادرمن
  • راهتان پررهرو

  •  Random photo 

    شهادت امام على (عليه السلام)

     
      آيات نازله در باره على عليه السلام ...


    آيات نازله در باره على عليه السلام

    انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون (سوره مائده آيه 55)

    بنا بنقل مفسرين و مورخين عامه و خاصه آيات زيادى (بيش از سيصد آيه) در باره ولايت على عليه السلام و فضائل و مناقب آنحضرت در قرآن كريم آمده است كه نقل همه آنها از عهده اين كتاب خارج است لذا ما در اينجا فقط بنقل چند مورد از كتب معتبره اهل سنت اشاره مينمائيم كه جاى چون و چرا براى آنان باقى نماند.

    1ـ آيه تبليغـابو اسحق ثعلبى در تفسير خود و طبرى در كتاب الولاية و ابن صباغ مالكى و همچنين ديگران نوشته‏اند كه آيه تبليغ يعنى آيه 67 سوره مائده يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك…در باره على عليه السلام نازل شد و رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على را گرفت و فرمود:من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه…. (1)

    چون در باره نزول اين آيه و جريان غدير خم در فصل ششم بخش يكم توضيحات كافى داده شده لذا در اينجا از تكرار آن صرفنظر ميشود.

    2ـ آيه ولايتـعموم مفسرين و محدثين مانند فخر رازى و نيشابورى و زمخشرى و ديگران از ابن عباس و ابوذر و سايرين نقل كرده‏اند كه روزى سائلى در مسجد از مردم سؤال نمود و كسى چيزى باو نداد،على عليه السلام كه مشغول نماز و در حال ركوع بود با انگشت دست راست اشاره بسائل نمود و سائل متوجه شد وآمد انگشتر را از دست او خارج نمود و آيه انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون (2) .نازل گشت يعنى ولى و صاحب اختيار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنينى هستند كه نماز را بر پا ميدارند و در حال ركوع زكوة ميدهند. (اگر چه مؤمنين را بصيغه جمع آورده كه در حال ركوع صدقه ميدهند ولى در خارج مصداق واقعى آن منحصر بفرد بوده و على عليه السلام ميباشد،بعضى هم گفته‏اند چون ائمه ديگر نيز داراى مقام ولايت بوده و اولاد معصومين على عليه السلام ميباشند لذا بصيغه جمع قيد شده است.) .

    در آنحال رسول اكرم صلى الله عليه و آله از سائل پرسيد آيا كسى بتو چيزى داد؟سائل ضمن اشاره بعلى عليه السلام عرض كرد اين انگشتر را او بمن داد (3) .

    علماى اهل سنت با اينكه بنزول اين آيه در باره ولايت على عليه السلام اقرار دارند اما بعضى از آنها مانند ابن حجر و غيره در اينجا طفره رفته و ميگويند كلمه ولى بمعنى دوست و ناصر است نه بمعنى اولى بتصرف در صورتيكه از ظاهر كلام كاملا معلوم است كه ولى بمعنى زعيم و صاحب اختيار است زيرا آيه شريفه با انما كه افاده حصر ميكند شروع شده است يعنى صاحب اختيار و اولى بتصرف شما فقط خدا و رسول او و كسى است كه در حال ركوع صدقه داده است اگر ولى بمعنى دوست باشد انحصار آن بخدا و رسول او و شخص راكعى كه صدقه داده است بى معنى و دور از منطق خواهد بود چون در اينصورت مؤمنين جز خدا و رسول و على عليه السلام دوست ديگرى نخواهند داشت در حاليكه مؤمنين همه دوست و ناصر يكديگرند و دوستى چيزى نيست كه خداوند آنرا در انحصار خود و اوليائش قرار دهد،در اين مورد حسان بن ثابت حضرت امير عليه السلام را مدح كرده و چنين گويد:

    فانت الذى اعطيت اذ كنت راكعا
    فدتك نفوس القوم يا خير راكع‏
    فانزل فيك الله خير ولاية
    و بينها فى محكمات الشرايع (4)

    يعنى تو آن كسى هستى موقعيكه در ركوع بودى بخشش نمودى پس جانهاى مردم فداى تو باد اى بهترين ركوع كننده.خداوند هم در شأن تو بهترين ولايت را نازل كرد و آنرا در قرآن كريم ضمن شرايع محكم دين بيان فرمود و معلوم و واضح است كه مقصود از بهترين ولايت همان زعامت و رهبرى است نه يارى و دوستى و معانى ديگر.

    3ـ آيه يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول.و اولى الامر منكم (5) .

    (اى مؤمنين خدا و رسول او صاحبان امر از خودتان را اطاعت كنيد) .شيخ سليمان بلخى و ديگران نوشته‏اند كه اين آيه در باره امير المؤمنين نازل شده و منظور از اولى الامر ائمه عليهم السلام از اهل بيت‏اند. (6)

    اهل سنت هر رئيس و زعيمى را كه نسبت بمسلمين رياست داشته باشد اولوـالامر گويند و اطاعت او را بموجب اين آيه واجب ميدانند ولى اين قول بهيچوجه صحيح نميباشد زيرا در اينصورت بايد اطاعت معاويه و يزيد و عبد الملك و متوكل عباسى و امثال آنها كه ستمگر و فاسق بودند بر مردم واجب باشد در صورتيكه آيات ديگرى هست كه خداوند از اطاعت چنين اشخاصى نهى فرموده است چنانكه فرمايد:و لا تطيعوا امر المسرفين،الذين يفسدون فى الارض و لا يصلحون (7) .

    (امر اسراف كنندگان را كه در روى زمين فساد نموده و اصلاح نميكنند اطاعت نكنيد) بنا بر اين اطاعت آن اولوا الامرى واجب است كه پاك و معصوم بوده و دستورات وى همان اوامر و نواهى خدا و پيغمبر باشد و چنين كسانى جز على (ع) و يازده فرزندش‏كه جانشينان پيغمبر اكرم‏اند كس ديگرى نميباشد چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:انا و على و الحسن و الحسين و تسعة من ولد الحسين مطهرون معصومون (8) .

    يعنى من و على و حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين پاك و معصوم هستيم.

    4ـ آيه مباهلهـگروهى از نصاراى نجران در مدينه خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمده و در باره موضوعات متفرقه و خلقت حضرت عيسى عليه السلام از آنجناب مطالبى پرسيدند و چون در مباحثه راه مغالطه مى‏پيمودند آيه مباهله نازل شد كه:

    فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائكم و نساءنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبين (9) .

    يعنى اى پيغمبر هر كس با تو در امر عيسى پس از آنكه ترا در باره او علم و اطلاعى حاصل شد مجادله كند بگو بيائيد تا ما و شما پسران و زنان و نزديكان خود را كه بمنزله خود ما هستند بخوانيم و سپس بدرگاه خدا ناله و نفرين كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

    بدينطريق رسول اكرم صلى الله عليه و آله آنها را بمباهله دعوت فرمود و فرادى آنروز نصارا با علماى خود بيرون آمده و اسقف نصارا بدانها گفت اگر محمد صلى الله عليه و آله با نزديكان و اقوامش بيايد مباهله نكنيد (زيرا اگر او بر حق نباشد نزديكانش را در معرض نفرين و بلا نميآورد) و اگر با اصحاب و مسلمين بيايد مباهله كنيد در آنحال پيغمبر اكرم با على و فاطمه و حسنين عليهم السلام حاضر شد اسقف پرسيد اينها كيستند؟گفتند آن جوان پسر عم و داماد اوست و آن زن يگانه دختر مورد علاقه اوست و آندو كودك هم نواده‏هاى او هستند .اسقف گفت بخدا سوگند من چهره‏هائى مى‏بينم كه اگر از خدا بخواهند كوهها را از جا ميكند خوبست از مباهله خود دارى كنيد و با او مصالحه نمائيد لذا گفتند يا ابا القاسم ما مباهله نميكنيم و حاضر بمصالحه هستيم حضرت نيز پذيرفت.

    ابن ابى الحديد و ابن مغازلى و ديگران نوشته‏اند كه منظور از ابنائنا حسنين و مقصود از نسائنا فاطمه و منظور از انفسنا على عليه السلام ميباشد (10) .

    بنا بر اين در اين آيه خداوند حضرت امير را از شدت اتحاد نفسانى با پيغمبر (البته بطور مجاز) نفس پيغمبر خوانده است.

    5ـ آيه تطهيرـدر تفسير طبرى و فخر رازى و همچنين در كتب ديگر اهل سنت نقل شده است كه آيه تطهير:انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا (11) .در خانه‏ام سلمه بر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده و آنحضرت فاطمه و حسنين و على عليهم السلام را جمع كرد سپس گفت:اللهم هؤلاء اهل بيتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا (خدايا اينها اهل بيت من هستند پليدى را از اينها دور گردان و بتطهير خاصى پاكشان فرما) ام سلمه گفت يا رسول الله من هم جزو آنها هستم؟حضرت فرمود تو جاى خود دارى و زن خوبى هستى (اما مقام اهل بيت مرا ندارى.) (12)

    برخى از علماى اهل سنت مانند زمخشرى و غيره گفته‏اند كه اين آيه در مورد زنان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده است زيرا صدر و ذيل آيه در باره آنها است!

    پاسخ اينست كه اگر اين آيه در باره زوجات پيغمبر صلى الله عليه و آله بود ضمير مخاطب بصيغه جمع مؤنث ميآمد و آيه چنين ميشد ليذهب عنكن الرجس و يطهركن تطهيرا زيرا بكار بردن صيغه مذكر در جمع مؤنث بر خلاف قواعد زبان عرب و بكلى غلط است و علت اينكه با وجود حضرت زهرا عليها السلام در آن انجمن‏ضمير مخاطب را جمع مذكر آورده است از جهت تغليب است همچنانكه در آيه 73 سوره هود نيز با اينكه مخاطب زن است (ساره) ولى چون ابراهيم در رأس آن خاندان قرار گرفته از نظر تغليب ضمير جمع مذكر آمده استـقالوا اتعجبين من امر الله رحمة الله و بركاته عليكم اهل البيت…و گذشته از اين همه جا منظور از اهل بيت،على و فاطمه و حسنين عليهم السلام‏اند نه كسان ديگر زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله فقط بآنها اهل بيت خطاب ميكرد چنانكه در كتب معتبره از انس بن مالك نقل شده است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله براى نماز صبح كه ميرفت مدت ششماه از در خانه فاطمه عليها السلام عبور ميكرد و آنها را صدا ميزد و ميفرمود الصلوة يا اهل البيت و آنگاه اين آيه را تلاوت ميفرمود انما يريد الله… (13)

    همچنين پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه اين آيه در باره پنج نفر نازل شده است در باره من و على و حسن و حسين و فاطمه (14) .

    در كتاب قاموس الصحيفه از صاحب رياض السالكين نقل شده است كه جمهور علماء عامه گفته‏اند زنان پيغمبر صلى الله عليه و آله جزو اهل بيت او ميباشند و من بحديثى برخوردم كه سيوطى در كتاب (الجامع الصغير) از ابن عساكر از واثله نقل كرده كه مضمونش صراحت دارد بر عقيده مذهب اماميه كه زنهاى آنحضرت در شمار اهل بيتش نيستند و آن گفتار او است كه (بدخترش) فرمود نخستين كسى كه از اهل بيت من بمن ملحق ميشود توئى اى فاطمه و اول كسى كه از زنانم بمن ملحق ميشود زينب است (15) .

    6ـ بنقل علماء و مورخين فريقين چون آيات سوره برائت در مورد عهد شكنى‏و مذمت مشركين نازل گرديد رسول اكرم صلى الله عليه و آله آيات اوائل سوره مزبور را بابو بكر داد كه بمكه برده و در موسم حج بمشركين ابلاغ نمايد،پس از آنكه ابو بكر براه افتاد و قدرى راه رفت جبرئيل نازل شد و ضمن ابلاغ سلام خداوند به پيغمبر صلى الله عليه و آله عرض كرد خداوند فرمايد:لا يؤديها عنك الا انت او رجل منك.يعنى كسى از جانب تو اداء رسالت ننمايد مگر خودت يا مردى كه از خودت باشد.

    رسول خدا صلى الله عليه و آله فورا على عليه السلام را طلبيد و فرمود شتر مرا سوار شو و دنبال ابو بكر برو هر كجا باو رسيدى آيات را از او بگير و بمكه ببر و بمشركين قرائت كن،حضرت امير فورا حركت كرد و در راه بابوبكر رسيد و آيات را از او گرفته و بمكه برد و ابو بكر خدمت پيغمبر مراجعت نمود و در حاليكه از اين امر محزون و متأسف بود عرض كرد يا رسول الله مگر در باره من چيزى نازل شده حضرت فرمود خداى تعالى دستور داد كه آيات را كسى ببرد كه از خود من باشد و من هم على را براى انجام اين مأموريت اعزام نمودم (16) .

    در اينجا سه مطلب مورد توجه و بررسى است:

    اول اينكه على عليه السلام از خود پيغمبر صلى الله عليه و آله است و ابو بكر چنين خصوصيتى را ندارد.

    دوم اينكه خداى تعالى ابو بكر را براى ابلاغ چند آيه در يك شهر شايسته نديد و به پيغمبرش دستور داد كه براى اينكار على عليه السلام را بفرستد در اينصورت چگونه حزب سقيفه چنين كسى را براى جانشينى پيغمبر انتخاب كردند كه با تمام احكام قرآن در تمام شهرهاى اسلامى خلافت نمايد؟

    سوم اينكه اعزام ابو بكر در وهله اول و عزل او در وهله ثانى و نصب على (ع) بجاى وى براى اثبات و نشاندادن فضيلت و شايستگى على عليه السلام بود زيرا اگر از اول آنحضرت بچنين مأموريتى منصوب ميشد بنظر همه عادى ميآمد و چندان‏اهميتى نداشت ولى وقتى ابو بكر براه افتاد و سپس على عليه السلام بدان سمت گمارده شد اين امر دليل بر فضيلت و شايستگى على عليه السلام براى جانشينى پيغمبر و انجام وظائف او ميباشد.

    7ـ آيه مودتـقل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (17) .

    (اى پيغمبر در برابر زحمات تبليغ رسالت بمردم) بگو من از شما اجر و مزدى نميخواهم مگر دوستى نزديكانم را.

    زمخشرى در تفسير كشاف و گنجى شافعى در كفاية الطالب و ديگران نوشته‏اند كه چون آيه مزبور نازل شد به پيغمبر صلى الله عليه و آله گفتند يا رسول الله:و من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟قال على و فاطمة و ابناهما (18) .

    يعنى نزديكان شما كه دوستى آنها بر ما واجب است چه كسانى‏اند؟فرمود على و فاطمه و دو پسرشان.

    8ـ آيه قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب (19) .

    كافران رسالت پيغمبر اكرم را انكار كرده و گفتند تو پيغمبر نيستى اين آيه در پاسخ آنان بحضرتش نازل شد كه بگو (من براى رسالت خود دو شاهد دارم يكى) خدا است كه براى شهادت ميان من و شما كافى است و ديگرى كسى است كه علم كتاب در نزد اوست.ثعلبى در تفسير آيه مزبور مينويسد آنكه علم كتاب در نزد اوست على بن ابيطالب است (20) .

    همچنين ابو سعيد خدرى گويد از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم آنكس كه علم كتاب در نزد اوست كيست؟فرمود آنكس برادرم على بن ابيطالب است (21) .

    شيخ سليمان بلخى از ابن عباس نقل ميكند كه گفت آنكه علم كتاب در نزداوست على عليه السلام است زيرا او بتفسير و تأويل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود (22) .

    9ـ آيه افمن كان على بينة من ربه و يتلوه شاهد منه (23) ….

    آيا كسيكه (رسول خدا صلى الله عليه و آله براى صحت گفتار خود) حجتى (قرآن) از طرف پروردگار خود داشته و پشت سر او شاهد و گواهى از خود او باشد….

    در اين آيه نيز مفسرين و مورخين عامه و خاصه نوشته‏اند كه منظور از شاهد و گواهى از خود پيغمبر على عليه السلام است (24) .

    ابراهيم بن محمد حموينى در كتاب فرائد السمطين از ابن عباس نقل ميكند كه اين آيه در شأن على عليه السلام است و احدى با او در آن شريك نيست و خوارزمى هم در مناقب خود مينويسد كه عمرو عاص در نامه‏اى كه بمعاويه نوشته بود اشاره بآياتى در شأن على عليه السلام كرده بود كه از جمله آنها آيه مزبور بوده است (25) .

    10ـ آيه الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون (26) .

    كسانيكه اموالشان را در شب و روز و نهانى و آشكارا انفاق ميكنند براى آنان در نزد پروردگارشان پاداشى است و آنان خوف و اندوهى ندارند.

    خوارزمى و ثعلبى و مالكى و ابو نعيم و ديگران از ابن عباس نقل كرده‏اند كه على عليه السلام چهار درهم داشت يكى را شب (در راه خدا) صدقه داد و يكى را روز و يكى را پنهانى و يكى را آشكارا آنگاه اين آيه در باره او نازل گرديد (27) .

    11ـ آيه و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله (28) .و از مردم كسى هست كه جان خود را ميفروشد (بذل ميكند) در راه بدست آوردن رضاى خدا.

    ثعلبى در تفسير خود از ابن عباس روايت ميكند كه در شب هجرت پيغمبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام در فراش وى خوابيد و اين آيه در شأن آنحضرت نازل گرديد (29) .

    12ـ آيه ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية (30) .

    كسانيكه ايمان آورده و اعمال نيكو انجام دادند آنان بهترين مردمند.

    مقاتل بن سليمان از ضحاك از ابن عباس نقل كرده است كه اين آيه در شأن على عليه السلام و اهل بيت او نازل شده است (31) .

    13ـ وقفوهم انهم مسئولون (32) .آنها را نگهداريد كه مورد سؤال خواهند بود.

    ابو سعيد خدرى از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل ميكند كه آنچه مورد سؤال خواهد بود ولايت على بن ابيطالب است (33) .

    14ـ آيه ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا (34) .كسانى كه ايمان آورده و عمل‏هاى نيك انجام دادند بزودى خداوند دوستى آنها را در دلهاى مردم قرار ميدهد.

    گنجى شافعى از قول خوارزمى مينويسد كه على عليه السلام فرمود مردى مرا ملاقات كرد و گفت يا ابا الحسن بدانكه بخدا من ترا در راه خدا دوست دارم على عليه السلام فرمود من برسول خدا صلى الله عليه و آله مراجعه كرده و سخن‏آنمرد را باو خبر دادم.پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود شايد در باره او احسان و نيكى نموده‏اى،گفتم بخدا من در باره او احسانى نكرده‏ام،رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود خدا را سپاس كه دلهاى مؤمنين را بدوستى تو واد داشته است آنگاه آيه بالا نازل شد (35) .

    15ـ آيه و اعتصموا بحبل الله جميعا (36) .و همگى بريسمان خدا چنگ زنيد.

    صاحب كتاب مناقب الفاخرة از عبد الله بن عباس روايت كرده است كه ما در خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم عربى آمد و عرض كرد يا رسول الله شنيدم كه ميفرمودى اعتصموا بحبل الله حبل خدا كدام است كه باو تمسك جوئيم؟رسول خدا صلى الله عليه و آله دست خود را بر دست على عليه السلام زد و فرمود باين شخص تمسك جوئيد كه اين حبل المتين است (37) .

    16ـ آيه انما انت منذر و لكل قوم هاد (38) هر آينه تو بيم دهنده‏اى و براى هر قومى هدايت كننده‏اى است.از طريق اهل سنت هفت حديث نقل شده است كه مقصود از منذر پيغمبر صلى الله عليه و آله و از هادى على عليه السلام ميباشد از جمله مالكى در فصول المهمه مينويسد كه چون آيه مزبور نازل شد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:انا المنذر و على الهادى و بك يا على يهتدى المهتدون.

    يعنى من انذار كننده‏ام و على هدايت كننده و بوسيله تو يا على هدايت يافتگان هدايت مى‏يابند (39) .

    17ـ آيه و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام (40) .زمانيكه ابراهيم (بدرگاه خداى تعالى دعا كرد) و گفت پروردگارا اين شهر را (مكه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان.

    ابن مغازلى شافعى بسند خود از عبد الله بن مسعود نقل ميكند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود دعاى ابراهيم كه عرض كرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان بمن و على منتهى شد كه هيچيك از ما هرگز به بت سجده نكرديم در نتيجه خداوند مرا نبى و على را وصى قرار داد (41) .

    18ـ آيه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين و الملائكة بعد ذلك ظهير (42) .

    البته خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين يارى كننده او (پيغمبر صلى الله عليه و آله) هستند و فرشتگان پس از نصرت خدا پشتيبان اويند.مفسرين و علماى بزرگ اهل سنت نوشته‏اند كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود در آيه مزبور منظور از صالح المؤمنين على بن ابيطالب است (43) .

    19ـ آيه لا يستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (44) .يعنى دوزخيان با بهشتيان برابر نيستند اصحاب بهشت آنانند كه رستگار هستند.

    موفق بن احمد بسند خود از جابر روايت كرده است كه گفت ما در خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه على عليه السلام داخل شد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود قسم بآنكه جان من در دست اوست كه اين مرد و شيعه‏اش در روز قيامت رستگارانند (45) .

    20ـ آيه و تعيها اذن واعية (46) .و نگهدارد،آن پند را گوش نگاهدارنده.

    طبرى و سيوطى در تفسير خودشان نوشته‏اند كه وقتى آيه مزبور نازل شد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد خدايا آنگوش را گوش على قرار بده و على عليه السلام فرمود از آنگاه چيزى نشنيدم كه فراموش كرده باشم (47) .

    21ـ آيه افمن كان مؤمنا كمن كان فاسقا لا يستون (48) آيا كسى كه مؤمن است مانند كسى است كه فاسق است (اين دو) در نزد خدا يكسان نيستند.

    ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه و ابن كثير در تفسير خود و خطيب بغدادى در تاريخ بغداد و ديگران نوشته‏اند كه وليد بن عقبه در مقام مفاخره بعلى عليه السلام گفت من از تو زبانم گوياتر و نيزه‏ام تيزتر و در جنگ شجاع‏ترم!على عليه السلام فرمود ساكت شو اى فاسق.آنگاه خدا بتصديق كلام آنحضرت آيه مزبور را نازل فرمود (49) .

    22ـ القيا فى جهنم كل كفار عنيد (50) .بيفكنيد در دوزخ هر نا سپاس ستيزه جو را.

    حاكم حسكانى در شواهد التنزيل بسند خود از ابو سعيد خدرى نقل ميكند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود چون روز قيامت شود خداى تعالى بمن و على ميفرمايد هر كس دشمن شما است او را در آتش بيفكنيد و هر كه دوست شما است او را داخل بهشت گردانيد و اينست فرموده خداى تعالى القيا فى جهنم كل كفار عنيد (51) .

    23ـ آيه و اركعوا مع الراكعين (52) و ركوع كنيد با ركوع كنندگان.موفق بن احمد و ابو نعيم اصفهانى باسناد خود از ابن عباس نقل كرده‏اند كه اين آيه در خصوص پيغمبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام نازل شده و آنها اول كسى بودند كه نماز گزاردند و ركوع كردند (53) .

    24ـ آيه ثم لتسألن يومئذ عن النعيم (54) .آنگاه در آنروز از نعمتها پرسيده شوند.

    ابو نعيم و حاكم حسكانى بسند خود از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده‏اند كه فرمود مقصود از نعيم در اين آيه ولايت امير المؤمنين و ما است كه از آن پرسيده خواهد شد (55) .

    25ـ آيه سأل سائل بعذاب واقع (56) .خواست سؤال كننده‏اى عذابى را كه واقع شد.

    ثعلبى و ابن صباغ و ديگران نوشته‏اند كه چون در روز 18 ذيحجه رسول خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام را بجانشينى خود منصوب نموده و فرمود من كنت مولاه فهذا على مولاه .حارث بن نعمان پس از شنيدن اين خبر خدمت آنحضرت آمد و گفت ما را بشهادت يگانگى خدا و نبوت خود از جانب خدا امر كردى قبول نموديم و سپس به نماز و زكوة و حج و جهاد و روزه دستور دادى پذيرفتيم باينها قناعت نكردى در آخر كار اين جوان را كه پسر عموى تست بولايت نصب كردى آيا اين كار از جانب تست يا بدستور خدا است؟رسول اكرم فرمود قسم بخدائى كه جز او خدائى نيست كه اين امر بدستور خدا است حارث بن نعمان در حاليكه بسوى ناقه خود ميرفت گفت خدايا اگر اين مطلب صحيح است بر ما از آسمان سنگ بفرست يا بعذابى دردناك معذب گردان هنوز بناقه‏اش نرسيده بود كه سنگى از آسمان بر سرش افتاد و فورا هلاكش نمود آنگاه اين آيه نازل شد كه‏سأل سائل بعذاب واقع (57) .

    آياتى كه در باره ولايت و فضائل على عليه السلام نازل شده خيلى بيش از اينها است و ما براى نمونه فقط به 25 آيه از آنها اشاره نموديم و بطوريكه مفسرين و محدثين نوشته‏اند متجاوز از سيصد آيه در باره امامت و مناقب آنحضرت در قرآن وجود دارد چنانكه گنجى شافعى و ثعلبى بسند خود از ابن عباس نقل كرده‏اند كه نزلت فى على بن ابى طالب اكثر من ثلاثمائة آية (58) .

    اكنون بايد از آقايان (اهل سنت) پرسيد با وجود اينهمه آيات كه دلالت بر ولايت و برترى على عليه السلام دارد و خود شما در صورت مراجعه بكتب معتبرهـتان صحت اين مطلب را خواهيد پذيرفت چگونه ابو بكر را بجاى على عليه السلام خليفه ميدانيد آيا سخن و عقيده شما در اينمورد موضوع كوسه و ريش پهن نيست؟

    در خاتمه اين فصل از تذكر اين مطلب ناگزير است كه ممكن است بنظر بعضى چنين برسد كه خداوند چرا صريحا نام على عليه السلام را در قرآن نياورده كه او جانشين پيغمبر است تا مسلمين دچار اختلافات نشوند؟

    پاسخ اين اشكال يا اعتراض اينست كه اولا موضوع ولايت على عليه السلام مورد آزمايش است و بايستى مردم بوسيله آن آزمايش شوند چنانكه از جمله آياتى كه مؤيد اين مطلب است آيه شريفه الم أحسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون (59) ؟ (آيا مردم چنين پندارند كه با گفتن اينكه ايمان آورديم رها كرده شوند و آنان آزمايش نخواهند شد؟) كه بنا بنقل علماء و مفسرين عامه و خاصه ولايت على عليه السلام است كه مورد آزمايش مسلمين قرار گرفته است (60) .

    ثانيا بفرض اينكه نام على عليه السلام نيز در قرآن ذكر ميشد باز مردم از روى‏حب جاه و طمع دنيوى با آن مخالفت ميكردند همچنانكه با برخى از آيات قرآن مخالفت نمودند كه در فصول آتى بدين مطلب اشاره خواهد شد.

    ثالثا قرآن كريم شامل احكام كلى است و جزئيات آن بوسيله پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله توضيح داده شده است و اصل ولايت و امامت هم چنانكه در اين فصل گذشت در چندين آيه با قرائن روشن گفته شده و نبى اكرم نيز طبق بياناتى مضمون و مفاد آنها را كه بر على عليه السلام تطبيق ميكرد بمردم ابلاغ نموده است و اين مطلب را علماء و مفسرين اهل سنت نيز قبول دارند ولى عملا با آن مخالفت ميكنند.

    پى‏نوشتها:

    (1) شواهد التنزيل جلد 1 ص 189ـفصول المهمه ص 27

    (2) سوره مائده آيه 55

    (3) كفاية الطالب ص 250ـمناقب خوارزمى ص 178ـتفسير طبرى جلد 6 ص 165ـتفسير رازى جلد 3 ص 431 و كتب ديگر.

    (4) كشف الغمه ص 88

    (5) سوره نساء آيه 59

    (6) ينابيع المودة ص 114ـشواهد التنزيل جلد 1 ص 149ـغاية المرام باب 58

    (7) سوره شعراء آيه 151ـ 152

    (8) ينابيع المودة ص 445

    (9) سوره آل عمران آيه 61

    (10) مناقب ابن مغازلى ص 263ـكفاية الخصام ص 309ـفصول المهمه ص 8

    (11) سوره احزاب آيه 33ـاراده خدا است كه از شما اهل بيت پليدى را دور كند و شما را بتطهير خاصى پاك گرداند.

    (12) كفاية الطالب ص 372ـتفسير فخر رازى جلد 6 ص 783

    (13) شواهد التنزيل جلد 2 ص 11

    (14) تفسير ابن جرير طبرى جلد 22 ص 5

    (15) قاموس الصحيفه ص 25ـاين كتاب اخيرا بوسيله جناب حجة الاسلام حاجى سيد ابو الفضل حسينى بسبك جالب و زيبا در شرح لغات صحيفه سجاديه تأليف شده و تعليقات او اضافاتى نيز از نظر نقل حديث و مطالب سودمند با استفاده از منابع ارزنده در آن منظور گرديده است مطالعه اين كتاب نفيس براى محققين و اهل علم توصيه ميشود.

    (16) ذخائر العقبى ص 69ـكفاية الطالب ص 242ـينابيع الموده ص 88ـارشاد مفيد جلد 1 باب 2 فصل 17

    (17) سوره شورى آيه 23

    (18) كفاية الطالب ص 91ـتفسير كشاف جلد 2 ص 339ـذخائر العقبى ص 25

    (19) سوره رعد آيه 13

    (20) غاية المرام باب 126

    (21) شواهد التنزيل جلد 1 ص 307

    (22) ينابيع المودة ص 104

    (23) سوره هود آيه 17

    (24) تفسير ابو الفتوح رازىـينابيع المودة ص 99

    (25) غاية المرام باب 128

    (26) سوره بقره آيه 274

    (27) مناقب ابن مغازلى ص 280ـذخائر العقبى ص 88

    (28) سوره بقره آيه 207

    (29) ينابيع المودة ص 92ـكفاية الطالب ص 239

    (30) سوره بينة آيه 8

    (31) غاية المرام باب 94 حديث 9

    (32) سوره و الصافات آيه 24

    (33) شواهد التنزيل جلد 1 ص 107ـصواعق المحرقه ص 89

    (34) سوره مريم آيه 96

    (35) كفاية الطالب ص 249ـمناقب خوارزمى ص 188ـالغدير جلد 2 ص 56

    (36) سوره آل عمران آيه 103

    (37) كفاية الخصام ص 343

    (38) سوره رعد آيه 7

    (39) فصول المهمه ص 122

    (40) سوره ابراهيم آيه 35

    (41) مناقب ابن مغازلى ص 276

    (42) سوره تحريم آيه 4

    (43) شواهد التنزيل جلد 2 ص 255ـصواعق محرقه ص 144

    (44) سوره حشر آيه 20

    (45) كفاية الخصام ص 422

    (46) سوره الحاقة آيه 12

    (47) مناقب ابن مغازلى ص 265

    (48) سوره سجده آيه 18

    (49) غاية المرام باب 152ـمناقب ابن مغازلى ص 324

    (50) سوره ق آيه 24

    (51) شواهد التنزيل جلد 2 ص 190

    (52) سوره بقره آيه 43

    (53) غاية المرام باب 176

    (54) سوره تكاثر آيه 8

    (55) غاية المرام باب 48ـشواهد التنزيل جلد 2 ص 368

    (56) سوره معارج آيه 1

    (57) فصول المهمه ص 26ـكفاية الخصام ص 488

    (58) كفاية الطالب ص 231ـصواعق محرقه ص 76ـينابيع المودة ص 126

    (59) سوره عنكبوت آيه 1

    (60) شواهد التنزيل جلد 1 ص 438ـغاية المرام باب .125

    موضوعات: آيات نازله در باره على عليه السلام  لینک ثابت

    [چهارشنبه 1395-02-01] [ 09:28:00 ب.ظ ]  



      ايمان و عبادت على عليه السلام ...


    ايمان و عبادت على عليه السلام

    لم اعبد ربا لم اره.(على عليه السلام)

    حقيقت عبادت تعظيم و طاعت خدا و چشم پوشى از غير اوست،بزرگترين فضيلت نفس ستايش مقام الوهيت و تقرب جستن بساحت قدس ربوبى است،عبادت اگر با شرايط خاص خود انجام شود مقام بسيار بزرگ و افتخار آميزى است چنانكه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بوسيله كلمه عبد تجليل شده و قبل از عنوان رسالت عبوديت او قيد گرديده است:

    اشهد ان محمدا عبده و رسوله.

    براى سير مراتب كمال بهترين وسيله پيشرفت،تهذيب و تزكيه نفس است كه راه عملى آن با عبادت حقيقى صورت ميگيرد.انجام عبادت تنها براى رفع تكليف نيست بلكه وسيله نمو عقل،و موجب تعديل و تنظيم قواى وجودى است كه نفس را از آلودگيهاى مادى باز ميدارد،بهترين وجه عبادت انجام امرى است كه بدون ريا و سمعه بوده و صرفا براى خدا باشد و در اين شرايط است كه صفت تقوى ظهور ميكند و بدون آن انجام عبادات مقبول نيفتد.

    تقوى و ورع انحراف از جهان مادى و فانى بوده و توجه بعالم روحانيت و بقاء است و ايمانيكه بزيور تقوى آراسته شود ايمان حقيقى است و در اثر اخلاص در عبادات،شخص را بمرحله يقين ميرساند.

    با توجه بنكات معروضه،على عليه السلام در ايمان و تقوى و زهد و عبادت و يقين منحصر بفرد بود در اينمورد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:لو ان السموات و الارض وضعتا فى كفة و وضع ايمان على فى كفة لرجح ايمان على (1) .

    يعنى اگر آسمانها و زمين در يك كفه ترازو و ايمان على در كفه ديگر گذاشته شوند بطور حتم ايمان على بر آنها فزونى ميكند.

    على عليه السلام با عشق و حب قلبى خدا را عبادت ميكرد زيرا عبادت او براى رفع تكليف نبود بلكه او محب حقيقى بود و جز جمال دلرباى حقيقت چيزى در نظرش جلوه‏گر نميشد.

    على عليه السلام در تقواى دينى و عبادت چنان كوشا بود كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در پاسخ كسانى كه از تندى على عليه السلام در نزد وى گله ميكردند فرمود:على را ملامت نكنيد زيرا او شيفته خدا است (2) !

    على عليه السلام هنگاميكه مناجات ميكرد و مشغول نماز ميشد گوشش نمى‏شنيد و چشمش نميديد و زمين و آسمان،دنيا و مافيها از خاطرش فراموش ميشد و با تمام وجود توجه خود را بمبدأ حقيقت معطوف ميداشت چنانكه مشهور است در يكى از جنگها پيكان تيرى بپايش فرو رفته و بقدرى دردناك بود كه نميتوانستند آنرا بيرون بياورند وقتيكه بنماز ايستاد بيرون كشيدند و او متوجه نشد!

    على عليه السلام هنگام وضو گرفتن سراپا ميلرزيد و لرزش خفيفى وجود مباركش را فرا ميگرفت و چون در محراب عبادت ميايستاد رعشه بر اندامش ميافتاد و از خوف عظمت الهى اشگ چشمانش بر محاسن شريفش جارى ميشد،سجده‏هاى او طولانى بود و سجده‏گاهش هميشه از اشگ چشم مرطوب !شاعر گويد،

    هو البكاء فى المحراب ليلا
    هو الضحاك اذا اشتد الضراب

    يعنى او در محراب عبادت بشدت گريان و در شدت جنگ خندان بود.ابو درداء كه يكى از اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله است گويد در شب تاريكى‏از نخلستانى عبور ميكردم آواز كسى را شنيدم كه با خدا مناجات ميكرد چون نزديك شدم ديدم على عليه السلام است و من خود را در پشت درخت مخفى كردم و ديدم كه او با خوف و خشيت تمام با آهنگ حزين مناجات ميكرد و از ترس آتش سوزان جهنم گريه مينمود و بخدا پناه برده و طلب عفو و بخشش مينمود و آنقدر گريه كرد كه بى حس و حركت افتاد!گفتم شايد خوابش برده است نزديكش رفتم چون چوب خشگى افتاده بود او را تكان دادم حركت نكرد گفتم حتما از دنيا رفته است شتابان بمنزلش رفتم و خبر مرگ او را بحضرت زهرا عليها السلام رسانيدم فرمود مگر او را چگونه ديدى؟من شرح ما وقع گفتم،فاطمه عليها السلام گفت او نمرده بلكه از خوف خدا غش نموده است (3) .

    على عليه السلام علاوه از نمازهاى واجبى نوافل را نيز انجام ميداد و هيچوقت نماز شب آنحضرت ترك نميشد حتى در موقع جنگ نيز از آن غفلت نمى‏نمود،در ليلة الهرير نزديكى‏هاى صبح بافق مينگريست ابن عباس پرسيد مگر از آنسو نگرانى داراى آيا گروهى از دشمنان در آنجا كمين كرده‏اند؟فرمود نه ميخواهم ببينم وقت نماز رسيده است يا نه!

    حضرت على بن الحسين عليهما السلام كه از كثرت عبادت و سجده‏هاى طولانى بكلمه سجاد و زين العابدين ملقب شده بود در برابر سؤال ديگران كه چرا اينقدر مشقت و رنج بر خود روا ميدارى فرمود:

    و من يقدر على عبادة جدى على بن ابى طالب؟

    كيست كه بتواند مثل جدم على عليه السلام عبادت كند؟

    ابن ابى الحديد بنحو ديگرى اين مطلب را بيان كرده و مينويسد بعلى بن الحسين عليهما السلام كه در مراسم عبادت بنهايت رسيده بود عرض كردند كه عبادت تو نسبت بعبادت جدت بچه ميزان است؟فرمود عبادت من نسبت بعبادت جدم مانند عبادت جدم نسبت بعبادت رسول خدا صلى الله عليه و آله است (4) .

    از ام سعيد كنيز آنحضرت پرسيدند كه على عليه السلام در ماه رمضان بيشتر عبادت ميكند يا در ساير ماه‏ها؟

    كنيز گفت على عليه السلام هر شب با خداى خود به راز و نياز مشغول است و براى او رمضان و ديگر اوقات يكسان است.

    وقتى كه آنحضرت را پس از ضربت خوردن از مسجد بخانه مى‏بردند نگاهى بمحل طليعه فجر افكند و فرمود اى صبح تو شاهد باش كه على را فقط اكنون(بحكم اجبار) دراز كشيده مى‏بينى!

    ابن ابى الحديد گويد عبادت على عليه السلام بيشتر از عبادت همه كس بود زيرا او اغلب روزها روزه دار بود و تمام شبها مشغول نماز حتى هنگام جنگ نيز نمازش ترك نميشد،او عالمى بود با عمل كه نوافل و ادعيه و تهجد را بمردم آموخت.

    على عليه السلام موقع نماز در برابر مبدأء وجود با دل پاك و توجه تام ميايستاد و براز و نياز مشغول ميشد عبادت و پرستش او مانند اشخاص ديگر نبود زيرا هر كسى بنا بهدف خاصى كه دارد خدا را عبادت ميكند چنانكه خود آنحضرت فرمايد:

    ان قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار،و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبيد،و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار (5) .

    يعنى گروهى از مردم خدا را از روى ميل و رغبت(باميد نعمتهاى بهشت) بندگى كردند پس اين نوع عبادت عبادت تاجران است،عده اى هم از ترس(آتش دوزخ) خدا را عبادت كردند اين هم عبادت بندگان است و گروهى ديگر خدا را براى سپاسگزارى عبادت كردند و اين عبادت آزادگان است .

    و خود آنحضرت به پيشگاه خداى تعالى عرض ميكند:

    الهى ما عبدتك طمعا للجنة و لا خوفا من النار بل وجدتك مستحقا للعبادة.

    خدايا من ترا بطمع بهشت و يا از ترس جهنم عبادت نميكنم بلكه ترا مستحق‏و سزاوار پرستش يافتم.

    هر فردى حتى هر ذير وحى بنا بغريزه حب ذات هميشه در صدد دفع ضرر و جلب منفعت است و تنها على عليه السلام بود كه عبادت را بدون جلب نفع(بهشت) و دفع ضرر(دوزخ) صرفا براى خداوند بجا ميآورد!و اينگونه خلوص در عبادت از يقين او سرچشمه ميگرفت يقينى كه بالاتر از آنرا نميتوان پيدا نمود زيرا آنجناب بمرحله نهائى يقين رسيده بود چنانكه خود فرمايد:لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا!اگر پرده برداشته شود من چيزى بيقين خود نميافزايم!

    على عليه السلام خود را مانند موجى در اقيانوس حقيقت مستغرق ساخته بود و تمام فكر و ذكر و حركات و سكنات او همه از حقيقت خواهى وى حكايت ميكرد.

    على عليه السلام در تزكيه و تهذيب نفس،و سير مراتب كماليه وجود يگانه و بى‏نظير و لوح ضميرش چون جام جهان نما بود،او به هر چه نگاه ميكرد خدا را ميديد چنانكه فرمود:

    ما رايت شيئا الا رايت الله قبله و معه و بعده.

    چيزى را نديدم جز اينكه خدا را پيش از آن و با آن و پس از آن مشاهده كردم.

    على عليه السلام ميفرمود:لم اعبد ربا لم اره.عبادت نكردم بخدائى كه او را نديدم!پرسيدند چگونه خدا را ديدى؟فرمود با چشم دل و بصيرت،نه باغ ديده ظاهرى.

    بچشم ظاهر اگر رخصت تماشا نيست‏
    نه بسته است كسى شاهراه دل‏ها را

    على عليه السلام در مقابل عظمت خدا و مبدء هستى خود را ملزم بخضوع و خشوع ميديد و دعاها و مناجاتهاى او روشنگر اين مطلب است.

    دعاى كميل كه بيكى از اصحاب خود(كميل بن زياد) تعليم فرموده است يكى از شاهكارهاى روح بلند و ايمان قوى و يقين ثابت آنحضرت است كه در فقرات آن معانى عالى و بديع در قالب الفاظى شيوا و عباراتى كاملا رسا ريخته شده است،گاهى در برابر رحمت واسعه حق سر تا پا اميد گشته و زمانى قدرت و جبروت خدا چنان بيم و هراسى در دل او افكنده است كه بى اختيار بحال تضرع و خشوع افتاده‏است.همچنين دعاى صباح و نيايشهاى ديگر وى كه هر يك حاوى مراتب سوز و گداز بيم و اميد،توجه و خلوص او ميباشد.

    وقتى ضرار بن ضمره بر معاويه وارد شد معاويه گفت على را برايم وصف كن!ضرار پس از آنكه شمه‏اى از خصوصيات اخلاقى آنحضرت را براى معاويه بيان نمود گفت شبها بيدارى او بيشتر و خوابش كم بود در اوقات شب و روز تلاوت قرآن ميكرد و جانش را در راه خدا ميداد و در پيشگاه كبريائى او اشك ميريخت و خود را از ما مستور نميداشت و كيسه‏هاى طلا از ما ذخيره نمى‏نمود،براى نزديكانش ملاطفت و بر جفا كاران تند خوئى نميكرد،موقعيكه شب پرده ظلمت و تاريكى ميافكند و ستارگان رو بافول مينهادند او را ميديدى كه در محراب عبادت دست بريش خود گرفته و چون شخص مار گزيده بخود مى‏پيچيد و مانند فرد اندوهگينى(از خوف خدا) گريه ميكرد و ميگفت اى دنيا!آيا خود را بمن جلوه داده و مرا مشتاق خود ميسازى؟هيهات مرا بتو نيازى نيست و ترا سه طلاق داده‏ام كه ديگر مرا بر تو رجوعى نيست!سپس ميفرمود آه از كمى توشه و دورى سفر و سختى راه!معاويه گريه كرد و گفت اى ضرار بس است بخدا سوگند كه على چنين بود خدا رحمت كند ابو الحسن را! (6) .

    عبادت على عليه السلام منحصر بنماز و روزه و انجام ساير فرايض مذهبى نبود بلكه تمام حركات و سكنات او عبادت بود زيرا در حديث آمده است كه(انما الاعمال بالنيات) و چون نيت آنجناب در تمام حركات و سكناتش ابتغاء مرضات الله بود لذا تمام اعمال و اقوال او در همه حال عبادت خدا محسوب ميشود و اين خود يكى از موجبات تفوق و فضيلت وى بر همگان ميباشد .

    پى‏نوشتها:

    (1) غاية المرام طبع قديم ص 509ـفضائل الخمسه جلد 1 ص .191

    (2) شيعه در اسلام نقل از مناقب خوارزمى ص 92ـتلخيص الرياض جلد 1 ص .2

    (3) امالى صدوق مجلس 18 حديث 9 با تلخيص عبارات.

    (4) ناسخ التواريخ زندگانى امام باقر عليه السلام جلد 7 ص .98

    (5) نهج البلاغه كلمات قصار

    (6) امالى صدوق مجلس 91 حديث .2

    موضوعات: ايمان و عبادت على عليه السلام  لینک ثابت

     [ 09:27:00 ب.ظ ]  



      میلادامام علی علیه السلام ...

    جايگاه علي عليه السلام درهستي

    معرفت و شناخت كامل شخصيت والاي اميرالمؤمنين علي (ع) و جايگاه او در جهان هستي در حد بشر نيست چه رسول اكرم (ص) خطاب به مولا مي فرمايد :
    يا علي لا يعرفك الاّّّ الله و انا
    اي علي! تو را هيچكس نشناخت جز خدا و من

    درابتداي خلقت، معمار آفرينش، زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز، به طفيل محبت پنج نور مقدس است.
    يا ملائكتي و سكان سماواتي اعلموا اني ما خلقت سماء مبنيه و لا ارضا محديه و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئه

    و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الا في محبه هؤلاء الخمسه.

    آفرينش بر محبت اينان رقم خورد و عرصه هستي به حب ولايت آنان از عدم شكل گرفت. اگر علي (ع) نبود، آفرينش به تكوينش نمي ارزيد . نوروجود علي (ع) ، مصباح پايگاه آفرينش شد وهستي اول با وجود او شكل گرفت. هدفنامه وجود را نيز به وجود او پيوند زدند.

    لو لا كلما خلقت الا فلاك و لو لا علي لما خلقتك…

    در زيارتنامه مولي در روز غدير علي (ع) را ندا مي دهيم :
    السلامٌَُُُ عليكُُ ايها النبأ العظيم، الذي هم فيه مختلفون

    سلام برتو اي خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستي. پس علي (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف كردند. اين بود كه اول مظلوم عالم هم ″علي″ نام گرفت.

    روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئيل، ملك مقرب الهي هم به شكل انساني در آن جمع حاضر بود. پيامبر به جبرائيل رو كردند و با اشاره به اميرالمؤمنين علي (ع) فرمودند: آيا او را مي شناسي؟ عرض كرد: چگونه او را نشناسم كه او در عرش مرا معلم بود و شيوه عبوديت الهي را به من تعليم فرمود. تو به آدم وقتي كه از بهشت قرب رانده شد و به زمين فراق هبوط كرد، با ذكر نام علي (ع) و اهل بيت او به درگاه الهي پذيرفته شد. نوح نام او را بر كشتي خويش حك كردو لنگرگاه كشتي اش را مسجد كوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبيب خويش با صوت علي (ع) سخن گفت. قرآن كريم، علي (ع) را به منزله نقش پيامبر دانست.

    فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم (آل عمران 61)

    پيامبر فرمودند: من و علي از يك درختيم (انا و علي من ش جره واحده) و باز فرموده: (انت مني بمنزله هارون من موسي) و نيز: (انا مدينه العلم و علي بابها) همانا من شهر علمم و علي در آن است. و خطاب به مولي فرمود: (انت اخي و وصيي و وارثي) تو برادر من و وصي و وارث مني. در فرازي از دعاي ندبه پيامبر خطاب به علي مي فرمايد (لو لا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي) اي علي اگر تو نبودي مردم پس از من مؤمنان را نمي شناختند.

    در زيارت مطلقه مي خوانيم ((السالم علي ميزان الاعمال)) علي ميزان و معيار اعمال است. امام صادق (ع) در زيارت جدش عرضه مي دارد درود بر تقسيم كننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهي بر نيكان :

    ((السلام علي قسيم الجنه و النار السلام علي نعمه الله علي الابرار))
    محبت علي عامل رسيدن به كمال

    در دواير مختلف هستي،‌هر شعاعي به دور محوري مي چرخد و هر پديده اي حول قطب وجودي كه وابسته به اوست، دور مي زند. امام معصوم محور هستي، قطب عالم وجود، تكيه گاه آفرينش، واسطه فيض الهي به جهان هستي و نگهدارنده كائنات باذن الله است. در اين راستا، محبت و ولايت علي (ع) مربي همه موجودات، هدايتگر آنان به سوي كمال و سبب دوام و قوام تمامي پديده ها از جمال تا انسان است. پيامبر خدا (ص) در اين رابطه بيان زيبايي مي فرمايد:

    حبًٌ عليٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سيئهًٌ (بحار ج 9 ص 401)

    محبت علي (ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به انسان صدمه نمي رساند.

    بر اين معنا اگر محبت علي (ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و عبوديت و اخلاق است از روي صدق و راستي باشد، مانع ارتكاب گناه مي گردد. مانند واكسني كه مصونيت ايجاد مي كند و نمي گذارد بيماري در شخص ″واكسينه شده″ راه يابد. محبت پيشوايي مانند علي (ع) كه نمونه تقوا و پرهيزكاري است آدمي راشيفته رفتار علي (ع) مي كند. فكر گناه را از سر او بدر مي برد، البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد . كسي كه علي (ع) را بشناسد، تقواي او را بشناسد، سوزوگداز عارفانه او را، ناله هاي نيمه شبهايش را و ساده زيستي و كار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او كه هميشه امر به تقوي و درستي مي كرد عمل كند. يعني هر محبي به خواسته محبوبش احترام مي گذارد و فرمان او را گرامي مي دارد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است.

    پس محب واقعي علي ، واله و حيران علي و عاشق و جانباز علي، رهرو راستين علي است.

     

    موضوعات: میلادامام علی علیه السلام  لینک ثابت

     [ 09:26:00 ب.ظ ]  



      میلادامام جوادعلیه السلام برجمیع مسلمین مبارکباد ...

    جشن میلاد

    در آسمانها محفل شادی به پا شد/که جشن میلاد جواد بن الرضا شد

    آمد به دنیا/محبوب دلها

    جان و جهان و/هستی بابا

    این گل گل زیبای فردوس برین است/عیدی ما دست امام هشتمین است

    بادا مبارک مقدم فرزند زهرا…

    باشد قسم بر شادی دلهای عاشق/او واسطه بر رحمت حق بر خلایق

    خیر العباد است/باب المراد است

    ما سائلیم و/او هم جواد است

    ما ذرّه ای در آسمان کاظمینیم/ما سائلان آستان کاظمینیم

    بادا مبارک مقدم فرزند زهرا…

    باید گرفتاران این عالم بیاییند/بر درگه این خانواده رو نمایند

    در عرش لطف و/رحمت مقیمند

    اینان جوادند/اینان کریمند

    خلق دو عالم رعیت و اینان امیرند/دستان ِ هر افتاده از پا را بگیرند

    بادا مبارک مقدم فرزند زهرا…

    این غنچه ای که روی دست باغبان است/سوّم علی از نسل ثاراللهیان است

    دل محو رویش/روی نکویش

    گلبوسه های/بابا به رویش

    خورشید و مهتابم علی اصغر خوش آمد/دلبند اربابم علی اصغر خوش آمد

    بادا مبارک مقدم فرزند زهرا…

    یا رب به حقّ این دو مولود خدایی/این دو گل زیبای باغ هل اتایی

    روزی ما کن/عرش خدا را

    هم کاظمین و/هم کربلا را

    ما جان نثار و جانفدای اهل بیتیم/ما خاکیان،خاک سرای اهل بیتیم

    بادا مبارک مقدم فرزند زهرا…

    موضوعات: میلادامام جوادعلیه السلام, یاجوادالائمه ادرکنی  لینک ثابت

    [دوشنبه 1395-01-30] [ 08:05:00 ق.ظ ]  



      تاج ولایت ...

    تاج ولایت (بندار رازی)

     


    تـا تـاج ولایـت علـی بـر سـر مـه


    هر روز ز روز رفته نیکو تر مـه


    شکرانه ان که میر دین حیدر مـه


    از لطف خدا و پاکی مادر مـه

    یــــــــــــــــــــــــــــــــاعـــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــــی مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدد

    موضوعات: تاج ولایت  لینک ثابت

    [یکشنبه 1395-01-29] [ 11:15:00 ق.ظ ]