دراوج تنهایی ، فاطمه…آمد

اتاق کوچکی درمکّه

درمیان کوچه های خاکی مکه

درحصارهمسایگان سرد و بی مهر

تنها نشسته ، نگران خدیجه

خدیجه منتظرست

منتظر تولد کودکی ست

و آن کودک راقبل ازولادت

قرآن داده نوید ولادت

و باز خدیجه تنهاست

… نگرانست

چه خواهد شد؟

آیا زنان مکه به یاریش خواهند آمد؟

می آیند یا نمی آیند ؟

اگر نیایند ، چه خواهد شد ؟

کم کم درد شروع میشود

کم کم نشانه های ولادت فاطمه …

ناگهان ، انگار یکمرتبه

تمام دردها و نگرانیهای خدیجه

با آن نشانه ها، گم میشود

کودک می آید

ودیگر خدیجه نگرانی ندارد

شوق ولادت فرزند

آنهم ولادت کوثر

انگار تمام هستی خدیجه

انگار تمام دردهای خدیجه

انگار تمام ناراحتی خدیجه

با شروع تولد فرزند خدیجه

به شادی وشعف تبدیل میشود

درآن اوج تنهایی

و تنها بود خدیجه

ناگهان درآن اتاق

اتاق تنگ و تاریک

چهارنفر، چهارقابله

با لباسهای سفید و برفی

دربرابربانوی اسلام

ظاهر شدند، سلام کردند

یکی ساره بود

سلام کرد برخدیجه وبعد

درمقابلش زانوزد

دیگری آسیه بود

گفت سلام برخدیجه

و بعد درجانبش ایستاد

سومی مریم بود ،مادرعیسی مسیح

سلام داد برخدیجه بانوی پیامبرخاتم

وآخرین نفر گلثوم نیز باعرض ادب

جمتگی شدند قابله های بهشتی

آری قابله های بهشتی

بدورازچشم زنان مکی

زنان بی مهروعاطفه مکی

آنانی که یک عمر

نان خدیجه راخورده بودند

اکنون ….

آری خدیجه دیگر تنها نیست

قابله های آسمانی به امرالهی

قابله های بهشتی باعشق الهی

به یاری خدیجه آمده اند و آماده اند

ای خدیجه …

اولین زن ایمان آورده

به پیامبر آخرالزمان

نگران نباش

ماازطرف خدای رحمان

برای کمک آمده ایم

مائیم دوستان تو

مائیم کنیزان کودک تو

ودرآن کلبه محقّر خدیجه

یکباره نور شد و نورانی

….آنگاه که کودک آمد

یکپارچه نورآمد

خورشید نبود، اوخودنوربود

ماه شرمنده ازنوراوبود

… وفاطمه نورشد

… و نور معنا گرفت

آری فاطمه آمد تا نورمعنابگیرد

شرافت انسان جان بگیرد

و فاطمه آمد

تا زن معنا بگیرد

اسلام جان بگیرد

و فاطمه آمد

تامشتی شود بردهان یاوه گویان

و او کوثر شد

او که بهانه خلقت بود

درزمین هم رحمت شد

و فاطمه آمد تا

لبخند برلب همه پدران بنشیند

و فاطمه آمد تا

مادر ، مادرشد

و فاطمه خود

شد نوری ازتبارآسمان

حورای بهشتی

درلباس زن زمینی

و فاطمه شد

مهربان تر از حوا

شجاعتر از آسیه

پرهیزگارتر ازمریم

و فاطمه آمد

تاابد درقلب شیعه جای بگیرد

وفاطمه شیعه را فرزندان خود میداند

و شیعه با نام فاطمه

معنا بگیرد، جان بگیرد

و فاطمه آمد

تا زیبایی ، زیبا شود

محبت ، عاطفه آغاز شود

و فاطمه آمد تا

علی ، حیدرشود، کرارشود

وفاطمه آمد تا

سیب سرخ مصطفی

گل خوشبوی محمدی

یاس علی

فرشته آسمانی شود

و فاطمه آمد تا…

اسلام نفس بگیرد

علی دلاوری آغازکند

وشیعه …

ازلبختد فاطمه

شکوفا شود

غلامرضا شهریاری

موضوعات: دل نوشته ف متن ادبی وشعر(دراوج تنهایی ، فاطمه...آمد) بمناسبت ولادت فاطمه زهرا(س)  لینک ثابت