فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




 جستجو 


 موضوعات 

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
  • شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
  • پیام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)به مناسبت آغاز سال نو
  • پیام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)به مناسبت آغاز سال نو
  • سال نومبارک
  • دل نوشته ف متن ادبی وشعر(دراوج تنهایی ، فاطمه...آمد) بمناسبت ولادت فاطمه زهرا(س)
  • خدا در زندگی فاطمه علیهاالسلام
  • چهل حدیث گهربار از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
  • میلادباسعادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت زهرای بتول سلام الله علیها
  • فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب
  • فضايل و مناسبت هاي ماه رجب
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • رجب؛ ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • ولادت اميرالمومنين عليه السلام:
  • احیاى ارزشها در حکومت علی (ع)
  • خانه امام علی علیه السلام درکوفه
  • شعردرمدح امام علی(علیه السلام)
  • تاج ولایت
  • میلادامام جوادعلیه السلام
  • میلادامام علی علیه السلام
  • ايمان و عبادت على عليه السلام
  • آيات نازله در باره على عليه السلام
  • علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
  • دو دليل عقلى و اصولى جانشینی امام علیی علیه السلام
  • ​ سخنى چند با اهل سنت
  • از ولادت تا وفات حضرت زینب (سلام الله علیها)
  • روزمعلم مبارک
  • روزمعلم مبارک
  • شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
  • مبعث پیامبراعظم صلی الله علیه وآله مبارکباد
  • اعیادشعبانیه برجمیع مسلمین مبارک
  • میلادباسعادت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارکباد
  • امام زمان علیه السلام
  • میلادباسعادت امام رضاعلیه السلام مبارکباد
  • مقاله نویسی
  • شهادت امام جوادعلیه السلام
  • میلادامام هادی علیه السلام مبارکباد
  • رحلت پیامبراکرم یاشهادت؟
  • دهـــــــــــــه فجــــــــــــــربرانـــــــــــــــــقلابیون مبــــــــــــــارکــــــــــــــباد
  • مســــــــــــــابـــــــــــــــــــقه گــــــــــــروهی رشـــــــــــــــــد6
  • بانوی کرامت
  • اعمال مستحب ماه رمضان + فضایل آن
  • صلوات:ذکری با بی نهایت فضیلت و ثواب
  • معرفی کتاب
  • میلادامام حسن مجتبی مبارکباد
  • شهادت امام على (عليه السلام)   تسلیت باد
  • کتاب‌شناسی امام علی(علیه السلام)
  • دهه کرامت
  • مقام و فضیلت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها)
  • یاامام رئوف ادرکنی
  • شهادت امام جوادعلیه السلام
  • عیدغدیرمبارک
  • قیام عاشورا
  • دهه فجرمبارک
  • نسل کشی درمیانمار
  • مسلمانان میانمار
  • میلادباسعادت امام علی علیه السلام برشیعیان مبارکباد
  • مبعث پیامبراعظم صلی الله علیه وآله مبارکباد
  • یاامام زمان علیه السلام
  • کالای ایرانی
  • یازینب کبری سلام الله علیها
  • یاجوادالائمه ادرکنی
  • یازهرای اطهرسلام الله علیها
  • حمایت کالای ایرانی
  • شهادت امام علی علیه تسلیت باد
  • روز جهانی قدس گرامی باد
  • شهادت امام صادق علیه السلام
  • میلادحضرت معصومه علیهاالسلام مبارکباد
  • میلادامام رضاعلیه السلام
  • یاباقرالعلوم
  • آثار و فواید تربت امام حسین (علیه السلام)
  • امام حسین علیه السلام
  • افیس 2013
  • يامام رضاعليه السلام
  • ياكريمه اهل بيت
  • ماه صفر
  • میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله
  • هفته کتاب
  • میلادامام صادق علیه السلام
  • قاسم سلیمانی
  • سردارحاجي زاده
  • امام موسی کاظم علیه‌السلام
  • شهادت امام صادق علیه السلام
  • راهت ادامه دارد ای برادرمن
  • راهتان پررهرو

  •  Random photo 

    مســــــــــــــابـــــــــــــــــــقه گــــــــــــروهی رشـــــــــــــــــد6

     
      دهه کرامتــــــــــــــ مبارکباد ...


    کرامت چیست؟

    چگونه می‌توان در طریق کرامت گام برداشت؟ و انسان‌هاى کریم در نزد خداوند از چه مقامى برخوردار هستند؟


    کرامت به معناى دورى از پستى و فرومایگى است و روح بزرگوار و منزه از هر پستى را کریم گویند.(١)
    لئیم ضد کریم است.(٢) لئامت و دنائت به یک معناست، لذا دنائت در برابر کرامت و دنى در مقابل کریم است.(٣)
    کرامت از دیدگاه معصومین(ع)
    رسول مکرم اسلام(ص) می‌فرماید: «خداى بزرگ، کریم است و کرم را دوست می‌دارد».(٤)
    ‏امیرالمومنین على(ع) می‌فرماید: «کسى که قبل از سوال می‌بخشد، کریم است». (٥) «حوادث ناگوار در روح کریم اثر نمی‌گذارد».(٦)
    «کریم، انسانى است که از حرام اجتناب کند و از همه عیب‌ها منزه و پاک باشد».(٧)
    «انسان کریم از چیزى که لئیم به آن فخر می‌کند، بیزار
    است».(٨)
    «کریم، انسانى است که آبروى خود را با مال حفظ می‌کند، ولى لئیم کسى است که مال را به وسیله آبرو حفظ می‌کند».(٩)
    «اگر کسى روح را به کرامت و عظمت بشناسد همه دنیا در چشمش کوچک می‌شود».(١٠)
    راه رسیدن به ساحت کرامت
    به روشنى تقابل کرامت و لئامت در روایات ائمه دین(ع) بیان شد. کرامت، بزرگوارى و دورى از هر پستى و فرومایگى است، چراکه وصفى ارزشى است و از اسمای حضرت حق است، اما در مقابل هرچه انسان را از بزرگ‌منشى و قرب‌الهی دور سازد ریشه در دنائت، پستى و زشتى دارد. به فرموده رسول مکرم اسلام(ص):   «دوستى دنیا ریشه هر معصیت و ابتداى هر گناه است». (١١)  لذا دنیا، دنیا نامیده شد، چون که «بی‌مقدارتر از هر چیزى است». (١٢) باتوجه‌به این‌که قبلا گذشت که دنائت در برابر کرامت و دنى در مقابل کریم است و چون دنى و دنائت و دنیا هم‌ریشه‌اند از این‌رو نمی‌توان کرامت و بزرگوارى را در دوستى دنیا جست‌وجو نمود، چرا که به فرموده حضرت علی(ع): «دنیا انسان را خوار و ذلیل می‌کند». (١٣) کرامت نقطه مقابل ذلت و خوارى است. باید براى رسیدن به قله بلند کرامت به سلاح پرهیز از گناه و دنیا طلبى و هوا و هوس و در یک کلمه به سلاح تقوا مجهز گشت. به فرموده امیرالمومنین على(ع): «کرامت بدون تقوا حاصل نمی‌شود».(١٤)
    به فرموده خداى بزرگ در قرآن کریم: «با کرامت‌ترین (گرامی‌ترین) شما نزد خداوند با تقواترین شماست».(١٥)
    و به فرموده امیرالمومنین على(ع): «کلید کرم، تقواست».(١٦)
    شناخت تقوا
    به فرموده حضرت علی(ع): «تقوا آن است که انسان از هر چه او را به گناه وا می‌دارد، دورى نماید».(١٧)
    آن‌حضرت می‌فرماید: «همانا تقوا و ترس از خدا، داروى بیمارى دل‌ها، روشنایى قلب‌ها، درمان دردهاى جسم‌ها، مرهم زخم جان‌ها، پاک‌کننده پلیدى ارواح، روشنایى بخش تاریکى چشم‌ها، امنیت در ناآرامی‌ها و روشن‌کننده تاریکی‌هاى شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهرى، قرار دهید و با جان نه با تن فرمانبردار باشید تا با اعضا و جوارح بدنتان در هم آمیزد و آن‌را بر همه امورتان حاکم گردانید. اطاعت خدا را راه ورود به آب حیات، شفیع گرفتن خواسته‌ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت‌هاى طولانى دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگى قرار دهید؛ زیرا اطاعت خدا وسیله نگه دارنده از حوادث هلاک‌کننده و جایگاه‌هاى وحشتناک که انتظار آن‌را می‌کشید و حرارت آتش‌هاى برافروخته است. پس کسى که تقوا را انتخاب کند، سختی‌ها از او دور گردند، تلخی‌ها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتی‌ها برطرف خواهد شد و مشکلات پیاپى و خسته‌کننده آسان گردیده و مجد و بزرگى از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می‌بارند. رحمت باز داشته حق باز می‌گردد و نعمت‌های الهی پس از فرو نشستن به جوشش آمده و برکات تقلیل یافته فزونى می‌یابند».(١٨)
    کرامت و روح الهی
    قرآن‌کریم گوهر اصلى انسان را به‌عنوان یک موجود شریف و کریم معرفى می‌کند که اگر انسان کریم بشود راه طبیعى خویش را پیموده و گوهر اصیل خود را بازیافته و چون اطاعت و صعود، مناسب با گوهر اصلى انسان است. بنابراین، عصیان و سقوط بر انسان تحمیل است، اما کرامت چنین نیست؛ زیرا گوهر آدمى کریم است. خداى بزرگ می‌فرماید: «ما انسان را گرامى داشتیم». (١٩) چون در خلقت او گوهرى کریم به کار رفته است. اگر انسان مانند سایر موجودات فقط از خاک خلق می‌شد، کرامت براى او ذاتى یا وصف اولى نبود. ولى انسان داراى فرع و اصلى است؛ فرع او به خاک برمی‌گردد و اصل او به الله منسوب است. خداى کریم در قرآن مجید روح را به خود نسبت داد و جسم را که به خاک و طبیعت مرتبط است  به طین منسوب کرد. (٢٠) نفرمود من انسان را از گل و روح مجرد خلق کردم، بلکه انسان را از گل ساختم، سپس از روح خود در او دمیدم و چون روح انسانى به خداوندى که معلم اکرم است، ارتباط دارد. پس سهمى از کرامت دارد و روح الهی به معناى روح کرامت است.(٢١)

     

    انتهای پیام

    http://www.shafaqna.com/persian

    موضوعات: دهه کرامت  لینک ثابت

    [جمعه 1396-05-06] [ 08:25:00 ق.ظ ]  



      کتاب‌شناسی امام علی(علیه السلام) ...
    کتاب‌شناسی امام علی(علیه السلام)

     

    کتابشناسی امام علی علیه السلام - رمضان ابراهیم زاده گرجی

    چکیده :

    خداوند سبحان،شخصیت علی بن ابیطالب(علیه السلام)،را از کودکی تا هنگام شهادت سراسر با نور و حکمت و عدالت سرشته کرد.و مقرر فرمود که این وجود نازنین تا ابدیت چنان آفتابی درخشان‌ پرده‌های ضخیم تاریکی و جهل و ظلم را بر درد و نام و گفتار و سلوکش،الهامبخش تمام انسانهایی باشد که دل در گروه روشناییی‌ و دانایی و آزادی و قسط و عدالت دارند.

    یا علی مددی!دستان ناتوان ما را در میان دستان مهربان و عطوف خویش گیر و بر چشم دل ما نسیمی از انفاس قدسی خویش‌ بوزان.ما به راه و معنویت خدایی‌ات نیازمندیم؛چنان نهالی در کویر،به زمزمه و نوازش باران رحمت.

    به هر حال در ماه مبارک رمضان،ماه نزول قرآن،به سایه قدر علی مرتضی،امام بر حق پناه برده‌ایم و به نام شیر خدا،توسل‌ جسته‌ایم و خواسته‌ایم توشه‌ای از کرامت بی‌کران و خوشه‌ای از عطوفت بی‌نهایت امیر المؤمنین علی«ع»را ره آورد خویش و همدلان‌ سازیم.با این هدف،به آثار و تألیفاتی روی آورده‌ایم که مؤلفان‌ محقق،خواسته‌اند با نزدیکی به اقیانوس بخشنده شخصیت‌ الهی(علیه السلام)که در کلام و رفتار و سنتش در دل تاریخ جریان دارد،به‌ قدر استعداد و توان و امکان،جرعه یا جرعه‌هایی برگیرند و پیشکش‌ همگان سازند تا آنان نیز بهره‌ای یابند.

    **

    بی‌شک آثار تألیفی و تحقیقی چاپ شده،در دو سال 1379 و 1380 بسیار بیشتر از این تعدادی است که در ادامه تقدیم می‌شود و در حقیقت در حد فرصت و امکان و فضای نشریه بدان‌ پرداخته‌ایم،اگر چه انتخاب نیز در این کوشش نقش خود را می‌نمایاند و به یقین باید گفت؛باز هم از آثار منتخب بیشتری نیز به دلایل پیش گفته،بازمانده‌ایم.

    آب دریا را اگر نتوان کشید    هم به قدر تشنگی باید چشید

     

    نهج البلاغه:امام علی بن‌ ابی طالب(علیه السلام)،ترجمه و تدوین: دکتر محمود رضا افتخار زاده، چاپ اول:1379،تعداد:9900 نسخه،ناشر:نشر روزگار

    در معرفی این ترجمه چند نکته‌ را ابتدا یاد آور می‌شود:مبنای کار ترجمه بر متن نهج البلاغه نسخه‌ «صبحی الصالح»قرار گرفت و البته مترجم در جاهایی که به نظرش‌ «کاستی‌ها و نادرستی‌ها»یی وجود داشت«در واژگان،اعراب، عنوان بندی متن و واژه نامه»بر اجتهاد خویش تکیه و آنها را اصلاح‌ کرد.همین گونه نقد را در حد اشاره و ایجاد به ترجمه‌های فارسی‌ نیز گسترش داد و چند نمونه‌ای را که به نظرش رسید مطابق با کلام‌ امیر مؤمنان(علیه السلام)نسبت به عنوان‌ شاهد از ص 15 تا ص‌ 240 پیشگفتار خود از قرن پنجم‌ (که ترجمه نهج البلاغه به فارسی‌ آغاز شد)تاکنون آورده است.اما دکتر افتخار زاده در همان پیشگفتار روش کارش را بیان می‌کند که‌ فهرست آن چنین است:پرهیز از ترجمه آزاد و باز،حرکت د ر چارچوب کلام علوی و کوشش‌ در جهت نزدیکی به آن،استفاده‌ بیشتر از افعال تک بنی پارسی آشنا و ناآشنا به علت کوتاهی و ایجازی‌ که در آن هم علوی وجود دارد، استفاده از واژگان عربی در حد ضرور،بهره گیری از واژگان‌ پارسی کهن که اصالت دیرین‌ دارند،تدوین موضوعی متن و ترجمه(یعنی خطبه‌ها،نامه‌ها و سخنان کوتاه را که تا حدودی هم‌ موضوع بوده‌اند در بخش خودش‌ کنار هم قرار داده است)،توجه به‌ تربیت زمانی و تاریخی خطبه‌ها و نامه‌ها هنگام تدوین.

    همچنین بر اساس«تمام‌ نهج البلاغه»تألیف سید صادق‌ موسوی شیرازی که از مصادر نهج البلاغه است،«در پایان هر خطبه و کلام و نامه و سخن کوتاه، همه موارد اختلاف در حروف و واژگان و ساختار جمله‌ها،و گاه‌ پس و پیش کلام گزیده را با ذکر مصادر آنها به اختصار هر چه تمام‌ آورده‌ام تا خواننده را در جریان‌ چگونگی گزینش مرحوم‌ سید رضی و پیش و پس کلام گزیده‌ قرار دهم تا به دریافت هر چه بیشتر معنای متن کمک کرده باشم.»

    و نیز یاد آور شود که مترجم‌ محترم،در پیشگفتار خویش‌ انتقاداتی را به شیوه کار گزینش سید شریف رضی وارد می‌کند.(صص‌ 13 و 14)اما در این اثر؛هر صفحه‌ به دو بخش برابر شده،در بخش‌ سمت راست متن عربی و در کنار آن پارسی شده همان متن عربی آمده‌ است.به دلیل تدوین موضوعی‌ خطبه‌ها،نامه‌ها و کلمات قصار، لذا شماره‌ها متوالی نیست.و با تنظیم فهرست موضوعی راه یافتن‌ خطبه‌ها به آسانی ممکن می‌گردد. ضمن آن که فهرست ترتیبی‌ خطبه‌ها(241)،نامه‌ها(79)و کلمات قصار،اندرزها(480)را به کتاب اضافه کرده است.

    افزودن فهرست مصادر نهج البلاغه(کتاب شناسی‌ نهج البلاغه)از ص 1348 تا ص‌ 1352 کاری نیکوست که سبب‌ می‌شود مراجعه کنندگان به این‌ ترجمه،از مصادر و منابع کلام‌ (شفاهی و کتابی)امام(علیه السلام)آشنا شوند.

    و خوب است که یاد آور شود در فهرست اعلام«نام فرشتگان، اساطیر،پیامبران،اشخاص، قبایل،مذاهب،ادیان،ملل، حشرات،حیوانات،گیاهان، میوه‌ها،ستارگان،سیارگان، کانها،گوهرها،پارچه‌ها و جاها» نیز موقعیت خود را دارد.

    و در ادامه نیز واژگان، اصطلاحات و تعابیر کلامی، فلسفی،علمی،اخلاقی، سیاسی،نظامی،اجتماعی و اقتصادی ردیف شده‌اند.این نکته‌ را هم اضافه کند که در تمام‌ فهرست‌ها صفحه‌های مورد نظر نیز مشخص گردیده‌اند.

     

    حرکت تاریخ از دیدگاه امام‌ علی(علیه السلام)،محمد مهدی‌ شمس الدین،مترجم:دکتر محمد رضا ناجی،چاپ اول:بهار 1380،تعداد:2200 نسخه، ناشر:پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

    مرحوم شیخ محمد مهدی‌ شمس الدین،در دوره حیات‌ خود،از علمای برجسته و مشهور شیعه در لبنان بود که علاوه بر مقام‌ علمی و دینی،از نظر سیاسی نیز بعد از امام موسی صدر،نایب‌ رئیسی مجلس اعلای شیعه لبنان را بر عهده گرفت.شمس الدین‌ در حقیقت رئیس این مجلس بود، اما به دلیل احترام به امام صدر و این‌ که وی بنیانگذار آن بود و همرزمان‌ سیاسی و عقیدتی وی هنوز اعتقاد دارند که امام موسی صدر زنده‌ است،لذا حق ریاست وی بر مجلس اعلای شیعه همچنان‌ محفوظ است.

    اما«حرکت تاریخ از دیدگاه امام‌ علی«ع»ترجمه‌ای است از«حرکة التاریخ عند الامام(علیه السلام)،دراسة فی نهج البلاغه»که اول بار در سال‌ 1364 شمسی(1405 قمری) در تهران و در بنیاد نهج البلاغه به‌ چاپ رسید و یکبار نیز در بیروت‌ چاپ شد.

    مؤلف محترم در مقدمه‌اش‌ اشاره می‌کند که این کتاب‌ «حلقه‌ای از یک سلسله تحقیقات‌ پیرامون نهج البلاغه است که قبل‌ از چاپ این کتاب«دراسات فی‌ نهج البلاغه»مشتمل بر چهار مبحث،جامعه و طبقات‌ اجتماعی،حکومت و حاکم، امور غیبی و وعظ و ارشاد»به‌ علاقمندان عرضه شد.اما در چاپ‌ سوم همین تألیف مبحث«امر به‌ معروف و نهی از منکر و اکثریت‌ خاموش»بر آن افزوده شد.

    اما کتاب مورد نظر ما،گذشته‌ از دیباچه ناشر که در آن بر چگونگی‌ چاپ کتاب به مناسبت سال 1379 به عنوان سال امام علی(علیه السلام)اشاره‌ دارد،«پیشگفتار مترجم آمده است‌ و بعد از آن«مقدمه مؤلف»اما مطالب کتاب ذیل دو بخش اصلی‌ تدوین شده که هر بخش دارای چند باب است.

    ذیل«تاریخ و حرکت پیشرفت‌ بشر و دیدگاه اسلام»منابع شناخت‌ تاریخی امام علی(علیه السلام)چنین معرفی‌ شده‌اند:قرآن کریم،تعلیم‌ خاص،سنت نبوی،قرائت و آثار کهن.

    سپس به کلیات«تاریخ از دیدگاه‌ امام علی(علیه السلام)در زمینه وعظ و اندیشه‌ و سیاست»می‌پردازد و در آن‌ توضیح می‌دهد که«امام عنصر تاریخ را در دو زمینه به کار گرفته‌ است؛یکی زمینه سیاسی و فکری‌ است و دیگر زمینه وعظ و اندرز»و در ادامه پیرامون هر یک به صورت‌ مبسوط به بررسی می‌نشیند.

    این کتاب دارای 152 صفحه‌ است.

     

    شرح وصیتی از وصیتهای‌ امیر المؤمنین(علیه السلام)هنگام شهادت، سید هاشم رسولی محلاتی،چاپ‌ اول:1379 تعداد:2000 نسخه، ناشر:دفتر نشر فرهنگ اسلامی

    مؤلف محترم ابتدا مقدمه‌ «وصیت»را از نظر معنای لغوی و اصطلاحی می‌شکافد و در ادامه شش‌ وصیت از وصایای امام علی(علیه السلام)را از منابع مختلف(امالی شیخ طوسی و شیخ مفید،طبق نقل امالی ابن الشیخ‌ و کتاب تنبیه الخواطر و رام بن‌ ابی فراس،نهج البلاغه،به روایت‌ کافی،به روایت ابراهیم بن اسحق‌ احمدی هنگام ضربت خوردن،کشف‌ الغمه اربلی)به افراد و در موضوعهای‌ متفاوت می‌آورد.

    اما در این کتاب آن وصیتی شرح‌ می‌شود که«مرحوم اربلی در کشف‌ الغمه در داستان ضربت خوردن‌ امیر المؤمنین در شب نوزدهم و آوردن‌ آن حضرت را به خانه می‌نویسد:پس‌ از این ماجرا امام علی(علیه السلام)حسن و حسین(علیه السلام)را طلبید و به آنها وصیتی‌ فرمود،سپس به محمد بن حنفیه‌ وصیت کرد،آن گاه به امام حسین(علیه السلام) وصیت فرمود…»

    شارح کتابش را بر اساس‌ محورهای بنیادین این وصیت،تقوا، اقامه نماز در وقتش،پرداخت زکات‌ در جای آن،فرود بردن خشم،تحصیل‌ علم و دین با فهم و بصیرت،درنگ و تأنی در کار،انس با قرآن و بررسی آن، خوش همسایگی،امر به معروف و نهی‌ از منکر و پرهیز از همه زشتیها در تمامی‌ آن چه خدا نافرمانی شود،نظم داده و ذیل هر یک به بحثهای تحلیلی، روایی،حکمی و بعضا نقلهای تاریخی‌ می‌پردازد و فواید هر یک را می‌شمارد.

    این کتاب 200 صفحه دارد و محور آخر آن فقط پشت و روی یک‌ برگ را به خود گرفته و منابع را نیز در پای هر صفحه آورده است.

     

    در خانه تو،رضا شیرازی، چاپ اول:1379،تعداد:5500 نسخه،ناشر:پیام آزادی

    جالب است که بر بالای عنوان‌ کتاب و بر پیشانی جلد،این نوشته‌ جلب نظر می‌کند!«رمان زندگی امام‌ علی(علیه السلام)»واقعا این نوشته رمان است؟ آیا می‌توان معنا و مفهوم و تعریف و مختصات خاص رمان را در این کتاب‌ پیدا کرد؟آیا بهتر نیست این اثر را فقط روایتی داستانی بنامیم؟آیا«رمان‌ زندگی امام علی(علیه السلام)»غیر از جلب توجه‌ و مشتری طلبی خاصیتی دیگر دارد؟ نمی‌خواهیم قضاوت کرده و رأی‌ صادر کنیم اما خواننده فهیم بهتر می‌داند که اگر از هر عنوان و موضوع‌ و شخص و شخصیتی در جای آن بهره‌ گیریم،بهترین تبلیغ است.

    این کتاب مروری است داستانواره‌ با استناد به منابع تاریخی درباره زندگی‌ امیر المؤمنین(علیه السلام)،اما به ناچار از زاویه‌ خاص و در مسیر مشخص که نویسنده‌ بتواند نخ روایت داستانی را در حد بضاعت خویش تا جایی که می‌خواهد بکشد.

     

    سیمای پرفروغ، سید اصغر ناظم زاده قمی،چاپ اول: 1379، تعداد:3000 نسخه،ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ علمیه قم

    محتوا، حاصل پژوهشی است‌ «پیرامون فضایل و مناقب امیر المؤمنین‌ علی(علیه السلام)» در شش بخش به همراه‌ کتابنامه و فهرست تفصیلی.

    اما عنوانهای آن شش بخش چنین‌ است:منزلت علی(علیه السلام)نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله)،توصیه‌های پیامبر پیرامون علی،علی در عرصه علم و دانش،معجزات و کرامات علی،علی‌ در عرصه ایمان و اخلاق و منزلت علی‌ در سرای واپسین.

     

    حکومت و سیاست، علی اکبر ذاکری، چاپ اول:1380 تعداد: 3000 نسخه، ناشر: مرکز انتشارات‌ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

    زیر عنوان اصلی کتاب چنین آمده‌ است:«نامه امیر المؤمنین (علیه السلام) به‌ شیعیان درباره خلفا-تشریح جریان‌ سقیفه و اوضاع سیاسی تا سال 39 هجری»

    «این نامه از آن جهت مهم است که‌ علی(علیه السلام)خود به موضوع خلافت‌ پرداخته و آن را از آغاز،تا زمان عمر بن‌ خطاب و عثمان بیان کرده و دیدگاه‌ خود را ارائه نموده است.»

    در نامه مورد نظر مؤلف که وی آن را خطاب به«شیعیان و مسلمانان» می‌داند این موضوعها مورد توجه امام‌ قرار گرفته است:معنی شیعه، وضعیت عرب قبل از اسلام،رسالت‌ پیامبر اسلام و آموزشهای او،قریش و عرب در قرآن،در گذشت پیامبر و سزاواری علی برای خلافت،اختلاف‌ مردم در خلافت و شکایت علی، موافقان خلافت علی و علت سکوت‌ او،علت بیعت علی با ابو بکر، خلافت ابو بکر،خلافت عمر و شورای او،بیعت مردم با عثمان، شکایت علی از قریش،مخالفت مردم‌ با عثمان،چگونگی بیعت مردم با علی،علت نقض بیعت طلحه و زبیر و مخالفت عایشه،ناکثین در راه‌ بصره،کشتار مردم بصره به دست‌ ناکثین،عاقبت کار ناکثین،رد سخن‌ ناکثین در علت جنگ آنان،اعتراض‌ یکی از صحابه به آوردن عایشه،شک‌ عایشه در رفتنش به بصره،دعوت‌ معاویه به بیعت و فرستادن جریر، توصیف اهل شام و جنگ صفین، جنگ با خوارج،آمادگی دوباره برای‌ جنگ با معاویه،سقوط مصر به دست‌ فرزندان رها شدگان،حکومت از آن‌ فقهاست نه سفها و دیر پیوستگان به‌ اسلام،تشویق مردم به جنگ با اهل‌ باطل،پیروزی با کسی است که خدا را یاری کند و دعا برای همه مسلمانان‌ در پایان نامه

    اما ابتدا،مؤلف به بررسی منابع‌ مختلف می‌پردازد تا دریابد که چگونه‌ و در چه وضعیتی امام مبادرت به‌ نوشتن چنین نامه‌ای می‌کند.

    بخش مربوط به نامه،به همراه‌ اصل عربی،ترجمه فارسی آن را نیز در بر دارد(از ص 71 تا ص 137).اما ترجمه جمله دعائیه چنین است:«بار خدایا!ما و ایشان را به راه هدایت‌ گرد آور.ما و ایشان را در دنیا پارسایی‌ و زهد ده.و آخرتمان را از دنیای‌مان‌ بهتر گردان و السلام.»

     

    شرح دیوان منسوب به‌ امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه‌ السلام،تالیف:قاضی کمال الدین‌ میر حسین بن معین الدین میبدی یزدی، مقدمه و تصحیح:حسن رحمانی- سید ابراهیم اشک شیرین،چاپ اول: 1379،تعداد:2000 نسخه،ناشر؛ میراث مکتوب

    از آن چه دو مصحح محترم در مقدمه آورده‌اند،شارح از اکابر دینی و علمی عصر خود بوده است،از لقب‌ اول«کمال الدین»و تخلصش‌ «منطقی»از یکسو این شهرت بر می‌آید و از دیگر سو آثار متعددی در انواع‌ علوم از قاضی میر حسین بن معین‌ الدین میبدی یزدی مانده است و نشانگر وجاهت علمی اوست.ضمن‌ این که شاعر هم بوده است.

    اما سابقه جمع آوری اشعار منصوب به امام علی(علیه السلام)به اوائل قرن‌ چهارم باز می‌گردد که در این مورد «ابو احمد العزیز بن یحیی بن احمد بن‌ عیسی جلودی ازدی بصری»(متوفی‌ 332)گوی سبقت از دیگران ربوده‌ است.و بعد دیگران اقدام به این کار کرده‌اند.

    بحث اصلی در این مورد که از امام‌ علی(علیه السلام)اشعاری باقی مانده،تردیدی‌ وجود ندارد،اما این که کدام شعرها از آن سرور است،تشکیک کرده‌اند. شرح دیوان منسوب به امام(علیه السلام)توسط قاضی میبدی در سال 890 تالیف شد و در زبانها افتاد و مورد توجه و رغبت‌ اهل علم قرار گرفت.

    شیوه کار شارچ در شرح اشعار چنین است:ابتدا معانی و نکات‌ صرفی و نحوی را در جاهای لازم بیان‌ می‌کند،آن گاه ابیات را به فارسی بر می‌گرداند و سپس محتوای ابیات را در یک رباعی فارسی می‌ریزد.البته‌ کارش تمام نمی‌شود بلکه در موارد ضرور به شرح نکات و حوادث و حکایات تاریخی مورد اشاره در اشعار می‌پردازد.

    از کارهای خوب شارح یکی هم‌ این است که برای هر یک از شعرها، عنوان خاص انتخاب می‌کند یا شعری‌ که مخاطب خاص دارد،نامش را می‌آورد.ضمن این که اشعار را بر اساس الفباء تدوین کرده است.

    در این اشعار از جمله رجز، مرثیه،نصیحت،تبری از دنیا، سفارش به نیکویی و اخلاق نیک‌ فراوان یافت می‌شود.

    یک نکته قابل توجه آن که،قاضی‌ میبدی قبل از ورود به شرح اشعار، مقدمه‌ای مفصل و از نظر خود ضرور می‌آورد که بر هفت فاتحه اشتمال دارد و عنوان آن را«فواتح سبعه»نهاده‌ است؛در بیان راه راست که مسلوک‌ اصفیاست،در ذات خدا نقدّس و تعالی،در اسما و صفات باریتعالی، در انسان کبیر«صوفیه گویند مجموع‌ فلکیات و عنصریات یک بدنست که‌ عقل اول روح اوست و نفس کلیه قلب‌ او و روحانیات کواکب سبعه و ثوابت‌ و غیر آن قوای او»(ص 71)،در انسان‌ صغیر که انسان العین انسان کبیرست، در نبوت و ولایت و فاتحه هفتم‌ (سابعه)در فضایل و احوال مرتضی بر وفق حدیث و قرآن قدیم و هر فاتحه با یک آیه مناسب منظور مولف از قرآن‌ کریم شروع می‌شود.

    در پایان این کتاب(بیست و هشت+932 صفحه‌ای)نیز فهرستی‌ مبسوط شامل آیات،احادیث،اشعار فارسی و عربی اصطلاحات و مفاهیم، نام اشخاص،کتابها،جایها،اقوام، فرق و گروهها به همراه فهرست منابع‌ آمده است.

     

    توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی‌ (علیه السلام)،علی اکبر علیخانی،چاپ اول: پاییز 1379،تعداد:5000 نسخه، ناشر:شرکت چاپ و نشر بین المللی‌ سازمان تبلیغات اسلامی

    آن چه در کتاب آمده،حاصل یک‌ تحقیق است که در این تحقیق،محقق‌ درصد بوده تا به«استنباط و استخراج‌ پاره‌ای از شیوه‌های حکومتی اسلام، و تبیین اصول و راههای ارائه شده‌ توسط این دین برای رشد،توسعه و کمال جامعه،با استفاده از مبانی و معارف الهی»برسد.البته وی«اندیشه‌ و الگوی عملی و حکومتی یکی‌ از مهمترین شخصیتهای جهان اسلام‌ یعنی حضرت علی(علیه السلام)را برای بحث‌ و بررسی»خود انتخاب کرد.

    نویسنده علت انتخاب خود را بر اساس مفروضات زیر پایه‌ می‌گذارد:1-حضرت علی(علیه السلام) دارای اندیشه و نظریه سیاسی مهم و الگوی حکومتی منحصر بفردی است‌ که قابل بررسی عمیق است.

    2-برخی از مبانی حکومت و اداره‌ جامعه،عقلی بوده و در همه زمانها و مکانه-و گاهی با تغییرات جزئی- قابل اجراست.لذا از این سخن بر می‌آید که الگوی حکومتی امام علی‌ (علیه السلام)می‌تواند در این عصر نیز پیاده‌ شود.محقق در همان مقدمه تکلیف‌ خویش و خواننده را نیز با توسعه به‌ مفهوم غربی و دینی اسلامی روشن‌ می‌سازد،بدین مفهوم که مرز جدایی‌ این دو توسعه را«بودن و باور به خدا و دین»و«بیرون راندن خدا و دین معرفی‌ می‌کند».

    در فصل اول،اندیشه و دیدگاه‌ حضرت علی(علیه السلام)در مورد نظام سیاسی‌ محور بحث قرار گرفته و به دلیل‌ تناسب مباحثی مانند نخبگان،مردم و جامعه با اصل موضوع در این جا آمده‌اند.

    پیرامون نظریات و آرای امام(علیه السلام) درباره مردم و جامعه از بعد سیاسی در فصل دوم کاوش شده و در آن وظایف‌ و حقوق مردم و جامعه مطلوب از نظرگاه حضرت علی(علیه السلام)پی گرفته‌ شد.و در نهایت نقش مردم در حکومت و تکامل جامعه انسانی اصل‌ کار در این فصل است.

    اما نخبگان و ویژگیهای لازم آنان‌ از دیدگاه حضرت علی(علیه السلام)در فصل‌ سوم مورد بررسی قرار گرفته است.

    محقق محترم در پایان کار خویش، تلاش کرده به نتایجی از مباحث‌ مختلف برسد تا بتواند«نظریه‌ای کامل‌ و منجسم از دیدگاه حضرت علی(علیه السلام) برای توسعه سیاسی-اداره مطلوب‌ جامعه-ارائه دهد.وی نظریه نهایی‌ خود را نظریه«عدالت،انسان، تکامل»نامیده است.وی بیان می‌کند اساس و محور اصلی این نظریه‌ «عدالت»است.

    محقق نظریه نهایی خود را بر اساس‌ سه نمودار نیز در ختم کتاب آورده‌ است؛که در نمودار اول«وظایف هر کدام از ارکان توسعه»یعنی نخبگان، مردم و نظام سیاسی را مشخص‌ می‌کند.

    در نمودار دوم،شرایط و ویژگیهای نخبگان،مردم و نظام‌ سیاسی را به عنوان ارکان توسعه شماره‌ می‌کند.

    و در نمودار پایانی(سوم)نظریه‌ عدالت،انسان و تکامل را بر مبنای‌ همان سه رکن توسعه نشان می‌دهد.

    منابع فارسی و عربی و لاتین نیز در آخر این کتاب 315 صفحه‌ای آمده‌ است.

     

    تذکره فضایل علی بن ابیطالب‌ (علیه السلام)و عقاید شیعه،تحقیق و پژوهش: دکتر خلیل علی محمد زاده‌ حجت الاسلام ذبیح الله علی زاده، چاپ دوم:زمستان 1379،تعداد: 5000 نسخه،ناشر:انتشارات‌ فردوس

    این مجموعه 176 صفحه‌ای در سه فصل تنظیم شده است که در فصل‌ اول؛خلاصه یکصد فضیلت امام علی‌ (علیه السلام)در کلام رسول خدا(صلی الله علیه و آله)شرح‌ فضایل علی(علیه السلام)در کتب علمای اهل‌ سنت،گفتاری درباره ناکثین،قاسطین

    و مارقین و بررسی اجمالی نظریات‌ زمان پیدایش تشیع آمده است.

    در فصل دوم«امام علی و شیعیان‌ او»؛درباره ولایت علی(علیه السلام)و سر جریان آن از زمان رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)و بعد از رحلت نبی اکرم مطالبی‌ جمع آوری شده است.در همین فصل‌ از محتوای نهج البلاغه درباره ولایت‌ مستنداتی گرد آمده است.

    «درسهایی برای زندگی سالم، مطمئن و با نشاط از امام علی(علیه السلام) »عنوان فصل سوم است که به نقل قول‌ از مولا(علیه السلام)اکتفا شده است.و در نهایت نیز فهرست و منابع و مآخذ را مشاهده خواهید کرد.

     

    سیاست نامه امام علی(علیه السلام)، محمد محمدی ری شهری،مترجم: مهدی مهریزی،چاپ اول:زمستان‌ 1379،تعداد:3000 نسخه، ناشر:دار الحدیث

    سیاست نامه امام علی(علیه السلام)،در 675 صفحه،فارسی شده جلد چهارم از«موسوعة الامام علی(علیه السلام) فی الکتاب و السنة و التاریخ»است که‌ 12 جلد دارد آن هم به زبان عربی.

    شخص مؤلف(محمدی‌ ری شهری)اما سیاست نامه را «کار آمدترین بخش موسوعة الامام‌ علی بن ابی طالب،برای کشور داری‌ و ارجمندترین سرمایه برای‌ ساماندهی تمدن اصیل اسلامی در جامعه امر و بشر»معرفی می‌کند.

    به جز«در آمد»ترجمه فارسی که‌ مبسوطتر از«در آمد»کتاب عربی‌ است بقیه فصول کتاب ابتدا متن عربی‌ را دارد و در صفحه مقابل آن ترجمه‌ فارسی آمده است.یعنی خواننده‌ در حقیقت دو کتاب اصلی و برگردان‌ آن را در اختیار دارد و ذیل هر متن‌ عربی،تمام منابع نیز آمده است.

    کتاب در ده فصل نظام یافته است؛ اما قبل از وارد شدن به فصول‌ دهگانه،در«در آمد»،سیاست در دو مکتب علوی و اموی بررسی می‌شود و در ادامه کار،«مبانی حکومت بر دلها»در ابعاد سیاستهای اداری، فرهنگی،اقتصادی،قضایی، امنیتی،جنگی و بین المللی مورد مداقه جدی قرار می‌گیرد و آن گاه‌ ضمن«دفاع کلی از سیاستمداری‌ امام»به«دلایل تنهایی امام علی» به طور مشروح می‌پردازد.

    اما عنوانهای فصول به ترتیب‌ چنین است:بیعت نور(درباره‌ پذیرش خلافت علی(علیه السلام)از سوی‌ مردم و پیآمدهای آن)،اصلاحات‌ علوی،سیاستهای اداری، سیاستهای فرهنگی،سیاستهای‌ اقتصادی،سیاستهای اجتماعی، سیاستهای قضایی،سیاستهای‌ امنیتی،سیاستهای جنگی و سیاستهای حکومتی.

    همان طور که بر می‌آید،مؤلف‌ محترم در«در آمد»چکیده تمام بحثها را آورده است.

    این اثر از ارزش تاریخی و تحلیلی‌ بسیاری برخوردار است زیرا از منابع‌ معروف و شناخته شده در میان تمام‌ فرق اسلامی بهره گرفته است.

     

    شرح نهج البلاغه،در دو جلد، میرزا محمد باقر نواب لاهیجانی، تصحیح و تعلیقات:دکتر سید محمد مهدی جعفری-دکتر محمد یوسف نیری،چاپ اول: زمستان 1379،تعداد:3000 نسخه،ناشر:میراث مکتوب با همکاری ستاد بزرگداشت سال‌ امیر المؤمنین امام علی(علیه السلام)

    از همان هنگام که سید شریف‌ رضی یعنی سال 400 هجری، نهج البلاغه را که حاوی منتخباتی از خطبه‌ها،نامه‌ها و سخنان کوتاه‌ امام علی(علیه السلام)است در بین دو جلد جمع کرد،جانهای شیفته بر آن‌ گرد آمدند و هرکس به فراخور ذوق، استعداد و فهم و نیاز خویش از آن‌ توشه‌ای برداشتند.اقبالی که در جهان اسلام به نهج البلاغه روا داشته‌ شد،بعد از رجوع به قرآن کریم نظیر ندارد و گذشت زمان نیز به آتش‌ اشتیاق می‌افزاید.

    شروح مختلفی نیز از همان قرن‌ پنجم تا کنون بر این کتاب نوشته شده‌ که هر کدام دارای ارزشهای خاصی‌ است.جالب آن که شارحان فقط از پیروان مذهب شیعه نیستند بلکه از فرق دیگر اسلامی در میان آنان دیده‌ می‌شود.

    اما شرح«میرزا محمد باقر نواب‌ لاهیجانی»به فرمان فتحعلی شاه‌ قاجار در سالهای 1225 تا 1226 هـ.ق در دو جلد فراهم آمد.

    مصححان محترم در پیشگفتاری‌ مبسوط ابتدا به معرفی گرد آورنده‌ نهج البلاغه،سپس به معرفی شارح‌ و آثارش می‌پردازند و در ادامه ضمن‌ بیان چگونگی تصحیح«شرح‌ نهج البلاغه»و نسخ مورد استفاده،به‌ ویژگیهای شرح میرزا محمد باقر نواب‌ از جمله مختصات نگارشی و دستوری و نمونه‌هایی از واژگان‌ مورد استفاده شارح که یا قدمت دیرین‌ دارند یا متعلق به زمان شارحند، می‌پردازند و البته خود شارح در مقدمه کوتاه خویش که علت تألیف‌ را می‌نمایاند در آخرین جمله‌ می‌گوید:«و چون کلام معجز نظام‌ شاهد بر هر کلام است،لهذا در اثنای‌ ترجمه استشهاد به اشعار شعرا و کلمات بلغا مطلقا نشد.»

    که در آن نمونه‌ای از نثر این‌ نگارش از جمله سجع در آن نموده‌ شده است.و در کل متن،نگارش‌ فاخر دارد.اما از نظر جهت گیری، بر شرح،صبغه عرفانی به ویژه در توحید حاکم است و نشانگر بینش‌ عرفانی نواب لاهیجی است.وی از شرح کلامی و فلسفی در جاهای‌ مورد نیاز نیز امتناع نمی‌ورزد.

    روش کار مؤلف چنین است: ابتدا عنوان خطبه یا…را به عربی‌ می‌آورد سپس آن را به فارسی‌ بر می‌گرداند و در استمرار کار،کلمه‌ یا کلمات یا جمله یا جملاتی را می‌آورد،اگر نیاز به یاد آوری صرفی‌ و نحوی آن بود،دریغ نمی‌کند و بعد به ترجمه همراه با شرح می‌پردازد و آن را ادامه می‌دهد.و هر خطبه یا کلام‌ دارای شماره‌ای است که در کل‌ منطبق است با شماره‌های نسخه‌های‌ دیگر نهج البلاغه.

    اما در جلد اول از خطبه اول‌ (یک)تا 180 شرح شده است.و در جلد دوم ادامه خطبه‌ها از 181 تا 240 آمده و در ادامه همین مجلد، نامه‌ها و وصایا شرح می‌شود. «حلف 74»که در صفحه 1208 آمده به این علت که قرار داد صلح و همکاری است بین اهل یمن و قبیله‌ ربیعه و آن را امام علی(علیه السلام)نوشته،به‌ عنوان نامه از آن یاد می‌شود.اما آن‌ چه به صورت«کلام»در میان‌ خطبه‌ها مشخص شده،به سبب این‌ که افادات شفاهی مولا علی است- هر چند کوتاه باشد-از ابتدای کار سید رضی در جمع خطبه‌ها قرار گرفته‌اند.

    «باب المختار من حکم‌ امیر المومنین(علیه السلام)»که در صفحه‌های‌ 1217 تا 1345 قرار گرفته،حاوی‌ شرح کلمات قصار حکمتها است. اما کار ویراستاران(مصححان):در جلد اول و در ابتدای شرح نواب‌ لاهیجی شرح مقدمه سید رضی را بر نهج البلاغه افزوده‌اند که شارح آن‌ ملا فتح الله کاشانی است(متوفای‌ 988 هـ.ق)بعد گاهی پا نوشتی‌ دارند.اما در پایان جلد دوم در تعلیقات،توضیحاتی برای برخی از واژه‌ها و اصطلاحات و نکات‌ حکمی،فلسفی،کلامی،عرفانی، نجومی،تاریخی،ادبی و عقیدتی‌ آورده‌اند که کاری است مفید فایده‌ برای خواننده و نشانی هر کلام از اضافات و توضیحات خود را کاملا مشخص کرده‌اند.و در همین مجلد برای هر کلام از جلدهای اول و دوم‌ فهرستهایی مجزا برای آیات، احادیث،اعلام و قبایل،جایها و کتابها و ضرب المثلها ترتیب داده‌اند و در انتها کتابشناسی منابع تعلیقات‌ خود را نیز ارائه کرده‌اند.

    بد نیست اشاره شود که شارح‌ نهج البلاغه،مفسر قرآن کریم هم بود که از وی تفسیر«تحفه الخاقانی تفسیر القرآن»به یادگار مانده است در 5 مجلد.

     

    مظهر ولایت:پژوهشی در زندگانی امیر مؤمنان(علیه السلام)از دامن مادر تا رحلت خاتم(صلی الله علیه و آله)،سید اصغر ناظم زاده قمی،چاپ سوم:1380، تعداد:2000 نسخه،ناشر:بوستان‌ کتاب قم(انتشارات دفتر تبلیغات‌ اسلامی حوزه علمیه قم)

    چاپ سوم این کتاب،ویرایش دوم‌ تألیفی است که اول بار در سال 1376 انتشار یافت.در حقیقت«مظهر ولایت»ادامه پژوهشی پیرامون‌ امام علی(علیه السلام)است تا به صورت‌ دانشنامه‌ای در آید.برای رسیدن به این‌ هدف،مؤلف ابتدا«الفصول المائه»را به زبان عربی در آورد و در ادامه آن‌ «تجلی امامت»و«جلوه‌های حکمت» به زبانهای فارسی و انگلیسی وارد و ادامه یافت که«آینه عرفان»نیز در این‌ صف قرار می‌گیرد.

    در«مظهر ولایت»خواننده«با چگونگی ولادت،پدر،مادر،اصل و نسب خانوادگی،دوران کودکی و نوجوانی،کیفیت رشد و پرورش، ایمان آوردن به رسول خدا(صلی الله علیه و آله)و همراهی او،هجرت،جنگها، ازدواج،در حجة الوداع،در روز غدیر و در هنگام رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)»آشنا می‌شود.

     

    جلوه‌های حکمت:گزیده‌ موضوعی کلمات امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در 225 موضوع،سید اصغر ناظم زاده‌ قمی،چاپ چهارم:1380،تعداد: 2500 نسخه،ناشر:مرکز انتشارات‌ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

    مؤلف از میان انبوه خطبه‌ها و کلمات قصار امام علی(علیه السلام)،که در مجامع حدیثی مختلف پراکنده است‌ گزیده‌ای موضوعی فراهم آورد تا «محققان و خطیبان»را در کارشان‌ کمک رساند.

    کتاب،در 225 باب تدوین گردیده‌ و حاوی 5000 هزار حدیث است که‌ ابواب آن نیز تنظیم الفبایی شده است.

    جملات عربی نقل شده از امام‌ علی(علیه السلام)که از مصادر و منابع مختلف‌ عامه و خاصه فراهم آمرده،به زبان‌ فارسی ترجمه شده است.و در پایان‌ کتاب«مصادر روایات»ذیل هر موضوع‌ معرفی گردیده‌اند.عنوان موضوعی‌ برخی از بابها چنین است:بدعت، بغی،تبذیر،تدبیر،توحید،حزن، حسد،حظ،حق،خلاف،دعا، دواء،ذم،رجاء،سر،شر،شرق، ظلم،عداوة،عدل،عمر،عیب، غبن،غی،فکر،قدر،قلب، مشاوره،یقین.

     

    تعلیم و تربیت در نهج البلاغه، عبد المجید زهادت،چاپ دوم: 1380،تعداد:2000 نسخه،ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی‌ حوزه علمیه قم

    یکی از منابع اصلی تعلیم و تربیت‌ در اسلام به ویژه در مکتب شیعه،بعد از قرآن کریم و سنت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، نهج البلاغه امام علی(علیه السلام)است.و تاکنون مقالات و کتابهای زیادی با بهره گیری از این سرچشمه همواره‌ زلال تألیف شده است.آقای زهادت‌ نیز محور کار خویش را برای رهیافتی‌ در باب تعلیم و تربیت همین کتاب‌ شریف قرار داده است.

    مؤلف کتابش را به دو بخش«تعلیم‌ و تعلم»و«تربیت»تقسیم کرده و در ذیل‌ بخش اول،فصول دو گانه ارزش علم‌ و آداب تعلیم و تعلم را مورد کاوش قرار داده است.

    فضیلت علم،ترغیب و تشویق به‌ فراگیری دانش و نکوهش جهل و نادانی‌ در فصل اول این بخش و علم باید با عمل‌ همراه باشد،نهی از گفتار و کردار بدون‌ علم و آگاهی،چه دانشی سزاوار فراگیری است و وظایف علما در فصل‌ دوم بخش اول مورد مداقه قرار می‌گیرد.

    در بخش تربیت،ابتدا مفهوم تربیت‌ از جهات مختلف دنبال می‌شود(فصل‌ اول)و در فصل دوم،محور کار،نامه‌ 31 حضرت علی(علیه السلام)در نهج البلاغه‌ است.مؤلف ابتدا به ذکر مصادر نامه و معرفی شرح‌هایی که بر این نامه‌ نوشته‌اند(8 شرح)می‌پردازد،آن گاه‌ از قول سید رضی(جمع کننده‌ نهج البلاغه)می‌آورد که این نامه«از وصایای آن حضرت است که پس از مراجعت از صفین در محلی به نام‌ حاضرین به فرزندشان حسن بن‌ علی(علیه السلام)نوشته‌اند.»

    در ادامه به شرح نامه با توجه به‌ محورهایی که در آن آمده،مانند: شناخت خدای تعالی،بررسی اخبار گذشتگان و پند گرفتن از سرگذشت‌ آنان،دعا و درخواست از خدای‌ تعالی،آمادگی برای مرگ و بعد از آن، سفارش‌هایی درباره خود سازی و تهذیب نفس،وصایایی در مورد زندگی‌ اجتماعی و آداب معاشرت و کسب و تجارت،می‌پردازد.

    البته در تمام بخش‌ها و فصول دیگر نیز مؤلف از آیات و روایات بهره گرفته‌ است.

     

    نهج البلاغه:سخنان امام‌ علی(علیه السلام)،مترجم:ناصر احمد زاده، چاپ اول:1379،تعداد:5000 نسخه،ناشر:انتشارات اشرفی

    احمد زاده،متن کامل نهج البلاغه را که شامل خطبه‌ها(241 عنوان)، نامه‌ها 79 عنوان)و کلمات قصار می‌شود به فارسی برگردانده است. مترجم فقط متن برگردان خود را آورده‌ است و هیچ کدام از خطبه‌ها،نامه‌ها و کلمات قصار،اصل متن عربی را در بر ندارد.مجموع این ترجمه در قطع‌ جیبی در شانزده+704 صفحه چاپ‌ شده است.پایان بخش کتاب تعلیقاتی‌ است که مترجم در موارد مورد نظر آورده است.

     

    پرتوی از کلام امام علی(علیه السلام): برگزیده موضوعی غرر الحکم،به‌ کوشش و گزینش:منصور کریمیان، چاپ اول:1379،تعداد:5000 نسخه،ناشر:انتشارات اشرفی

    متن کامل«غرر الحکم و درر الکلم»را«ناصح الدین ابو الفتح‌ عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی»که‌ مجموعه‌ای است از کلام امام علی(علیه السلام) و در منابع مختلف ثبت و ضبط شده‌ بود،جمع آوری کرد.وی از دانشمندان قرن پنجم هجری است و با گرد آوری افادات امیر المؤمنین(علیه السلام)که به‌ حدود یازده هزار حدیث کوتاه‌ می‌رسد،مانند سید شریفی رضی، خدمت گرانسنگی به دنیای معرفت و علم کرده است.

    آقای منصور کریمیان ضمن انتخاب‌ موضوعی و متناسب با مسائل روز از میان حجم غرر الحکم،ترجمه احادیث‌ را نیز از کار حجت الاسلام سید هاشم‌ رسولی محلاتی برگزیده است.

    موضوعات انتخابی نیز بر اساس‌ روش الفبای سامان یافته‌اند.آبرو، آخرت،آسان گرفتن،احسان، اخلاص،اسراف و ولخرجی، امانتداری،امنیت،انتقام،ایثار، بریدن از خویش،بدگویی،پشیمانی، پیری،زدن،تنبلی،تهمت،جوانی، جهاد،حرص،حلال،حیاء و شرم، خواب،خود شناسی،خوردن، خوش گمانی،دنیا،دوزخ،دوری، رشد،ریا،ریاست،زنان،زیاد و کم، زیبایی،سخاوت،سعادت،سلام، سیاست و تدبیر،شب زنده داری، شوخی و هزل،طاعت،عجز و ناتوانی،علی،عمر،غم،غیرت، فرار،فقر،قرض،کبر،کتاب، گریستن،گوش دادن،مدارا،مرگ، میانه روی،نادانی،نماز،نیت،نیکی‌ و احسان،وعده،ولخرجی،هدایت‌ و راهنمایی،یاد خدا،یتیم و یقین از جمله موضوعهایی‌اند که ذیل آنها کلام‌ امام متقین(علیه السلام)آمده است.کتاب دارای‌ قطع جیبی و 459 صفحه است.

     

    موضوعات: شهادت امام على (عليه السلام)   تسلیت باد, کتاب‌شناسی امام علی(علیه السلام)  لینک ثابت

    [پنجشنبه 1396-03-25] [ 12:14:00 ق.ظ ]  



      شهادت امام على (عليه السلام) ...
    شهادت امام على (عليه السلام)

    شهادت امام على (عليه السلام)   
    علامه طبرسى گويد: على عليه‏ السلام شصت و سه سال زندگانى كرد، ده سال پيش از بعثت، و در سن ده سالگى اسلام آورد. و پس از بعثت‏ بيست و سه سال با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زندگانى كرد، سيزده سال در مكه پيش از هجرت در امتحان و گرفتارى به سر برد و سنگين‏ترين بارهاى رسالت آن حضرت را به دوش كشيد.

     

    ده سال پس از هجرت در مدينه در دفاع از حضرتش با مشركان جنگيد و با جان خود او را از شر دشمنان دين نگاه داشت، تا آنكه خداى متعال پيامبر خود را به سوى بهشت انتقال داد و او را به بهشت آسمانى بالا برد و على عليه‏ السلام در آن روز سى و سه ساله بود، و بيست و چهار سال و چند ماه حق او را از ولايت غصب كردند و او را از تصرف در امور بازداشتند، و آن حضرت در اين دوران با تقيه و مدارا مى ‏زيست، و پنج‏ سال و چند ماه خلافت را به دست گرفت و در اين سالها گرفتار جهاد با منافقان از ناكثين و قاسطين و مارقين (اصحاب جمل و صفين و نهروان) بود چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم سيزده سال از روزگار نبوت خود را ممنوع از پياده كردن احكام آن و ترسان و محبوس و فرارى و مطرود بود و نمى ‏توانست‏ با كافران به جهاد پردازد و از مؤمنان دفاع كند، سپس هجرت كرد و ده سال پس از هجرت با مشركان به جهاد پرداخت و گرفتار منافقان بود تا خداوند او را به سوى خود برد.

     

    آن حضرت در شب بيست‏ و يكم ماه مبارك رمضان سال چهل هجرى با شمشير به شهادت رسيد.عبدالرحمن بن ملجم مرادى شقى ‏ترين امت آخر زمان - لعنة الله عليه - در مسجد كوفه او را ضربت زد; بدين قرار كه آن حضرت در شب نوزدهم به مسجد رفت و مردم را براى نماز صبح بيدار مى‏ كرد و ابن ملجم ملعون از آغاز شب در كمين حضرتش بود، چون حضرت در مسجد عبورش به او افتاد او كه مطلب خود را پنهان مى‏ داشت و از روى نيرنگ خود را به خواب زده بود ناگهان از جاى جست و ضربتى با شمشير زهر آلود بر فرق مباركش زد.

     

     

    آن حضرت روز نوزدهم و شب و روز بيست و يكم را تا نزديك ثلث اول شب زنده بود آن گاه به شهادت رسيد و در حالى كه محاسن شريفش به خون سرش رنگين بود مظلومانه به ديدار خداى خود شتافت.

    سبب كشتن آن حضرت را داستانى دراز است كه اينجا گنجايش ذكر آن را ندارد. حسن و حسين عليهم السلام به امر آن حضرت مراسم غسل و تكفين او را عهده‏ دار شدند و بدن شريفش را به سرزمين غرى در نجف انتقال دادند و شبانه پيش از سپيده صبح در همان جا به خاك سپرده شد.

     

    حسن و حسين و محمد پسران آن حضرت عليه‏السلام و عبدالله بن جعفر رضى الله عنه وارد قبر شدند و بنا به وصيت‏ حضرتش اثر قبر پنهان گرديد. اين قبر پيوسته در دولت‏ بنى ‏اميه پنهان بود و كسى بدان راه نمى‏برد تا آنكه امام صادق عليه‏السلام در ولت‏ بن ى‏عباس آن را نشان داد. (1)

     

    يك معجزه
    وقايع پس از شهادت آن بزرگوار جدا بسيار است و به تاليف جداگانه ‏اى نيازمند است. اينجا گنجايش آن را ندارد، لذا از ذكر آنها چشم مى‏ پوشيم و تنها به يك واقعه تكوينى اشاره مى‏كنيم.

     

    زمخشرى در «ربيع الابرار» از ام‏معبد آورده است كه گفت: «روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم وضو گرفت و در پاى درخت‏ خاردار خشكيده‏اى در نزد ما آب دهان افكند و آن رخت‏ سبز شد و ميوه داد و در زمان حيات آن حضرت ما از ميوه آن شفا مى‏ جستيم… اما سپس از پايين به بالا خشك شد و خار روييد و ميوه‏ هايش ريخت و سبزى و تازگى آن از ميان رفت. در اين حال بود كه ما از شهادت اميرالمؤمنان على عليه‏ السلام باخبر شديم. و ديگر ميوه نداد و ما از برگ آن بهره‏ مند بوديم و پس از چندى صبح كرديم و ديديم كه از ساقه آن خونى تازه مى‏ جوشد و برگ آن هم خشك شده است.

    در همين حال خبر شهادت حسين عليه‏السلام به ما رسيد و درخت‏ به كلى خشك گرديد.» (2)

     

    اصبغ بن نباته گويد: هنگامى كه اميرمؤمنان عليه‏ السلام ضربتى بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجاميد مردم بر در دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم - لعنه الله - بودند. امام حسن عليه‏السلام بيرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصيت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنيا رفت تكليف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصميم مى‏گيرد. پس بازگرديد خدايتان رحمت كند.

     

    مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بيرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آيا سخن مرا درباه پيام امير مؤمنان نشنيدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم به او بنگرم و حديثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدايت رحمت كند.

     

    امام داخل شد و چيزى نگذشت كه بيرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم ديدم اميرمؤمنان عليه‏السلام دستمال زردى به سر بسته كه زردى چهره ‏اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهاى خود را يكى پس از ديگرى بلند مى‏ كرد و زمين مى‏ نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آيا پيام مرا از حسن نشنيدى؟ گفتم: چرا، اى اميرمؤمنان، ولى شما را در حالى ديدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حديثى از شما بشنوم. فرمود: بنشين كه ديگر نپندارم كه از اين روز به بعد از من حديثى بشنوى.

     

    بدان اين اصبغ، كه من به عيادت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رفتم همانگونه كه تو اكنون آمده‏اى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع كن و بالاى منبر برو و يك پله پايين‏تر از جاى من بايست و به مردم بگو: «هش داريد،هر كه پدر و مادرش را ناخشنود كند لعنت‏ خدا بر او باد. هش داريد، هر كه از صاحبان خود بگريزد لعنت‏ خدا بر او باد. هش داريد هر كه مزد اجير خود را ندهد لعنت‏ خدا بر او باد.»

     

     

    اى اصبغ، من به فرمان حبيبم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عمل كردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.

    اصبغ گفت: در اينجا اميرمؤمنان عليه‏السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست‏خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت يكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز همين گونه يكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران اين امتيم هر كه ما را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى اين امتيم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنت‏خدا بر او باد. آن گاه خود آمين گفت و من هم آمين گفتم.

     

    اصبغ گويد: سپس امام بيهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آيا هنوز نشسته‏اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آيا حديث ديگرى بر تو بيفزايم؟

     

    گفتم: آرى خدايت از مزيدات خير بيفزايد. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در يكى از كوچه‏ هاى مدينه مرا اندهناك ديد و آثار اندوه در چهره‏ ام نمايان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناك مى‏بينم؟ آيا تو را حديثى نگويم كه پس از آن هركز اندوهناك نشوى؟

     

    گفتم: آرى، فرمود: چون روز قيامت‏ شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پيامبران و شهيدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا يك پله پايين‏تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه يك پله پايين‏تر از تو بنشيند و چون بر منبر جاى گيريم احدى از گذشتگان و آيندگان نماند جز آنكه حاضر شود.

     

    آن گاه فرشته ‏اى كه يك پله پايين‏تر از تو نشسته ندا كند: اى گروه مردم; بدانيد: هر كه مرا مى‏ شناسد كه مى‏ شناسد و هر كه مرا نمى شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «رضوان‏» دربان بهشتم، بدانيد كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كليدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابیطالب بسپارم، پس گواه باشيد كه آنها را بدو سپرده ‏ام.

     

    سپس فرشته ديگر كه يك پله پايين‏تر از فرشته اولى نشسته بر مى‏ خيزد و به گونه‏ اى كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى‏ شناسد كه مى‏ شناسد و هر كه مرا نمى ‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «مالك‏» دربان دوزخم، بدانيد كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا فرموده كه كليدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشيد كه آنها را بدو سپردم.

     

    پس من كليدهاى بهشت و دوزخ را مى‏گيرم. آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى‏ آويزى و خاندانت ‏به دامان تو و شيعيانت‏ به دامان خاندان تو مى‏ آويزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مى‏رويم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.

    اصبغ گويد: من جز اين دو حديث از مولايم نشنيدم كه حضرتش چشم از جهان پوشيد درود خدا بر او باد. (3)

    —————————————
    پى‏ نوشتها:
    (1)تاج المواليد / 18.
    (2)تاريخ الخميس، باب هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم.
    (3)روضه 22 و 23.
    اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب عليه‏السلام ص 954
    مؤلف: احمد رحمانى همدانى
    ترجمه: حسين استاد ولى
    منبع:www.imamalinet.net

    ادامه »

    موضوعات: شهادت امام على (عليه السلام)   تسلیت باد  لینک ثابت

    [چهارشنبه 1396-03-24] [ 11:39:00 ب.ظ ]  



      امام حسن مجتبی(ع) که بود؟ و چه فضائل و مناقبی داشت؟ ...
    امام حسن مجتبی(ع) که بود؟ و چه فضائل و مناقبی داشت؟

    امام حسن مجتبی(ع) که بود؟ و چه فضائل و مناقبی داشت؟
    پرسش
    امام حسن(ع) در چه سالی متولد شد؟ و در چه سالی صلح نامه بین آن‌حضرت و معاویه امضا شد؟ کدام‌یک از همسرانش با نیرنگ معاویه، آن‌حضرت را مسموم کرد؟ مدت زمان خلافت آن‌حضرت چند سال بود؟ و مشهورترین صفات آن‌حضرت چیست؟
    پاسخ اجمالی
    امام حسن فرزند علی بن ابی‌طالب(ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. در سن 37 سالگی با وی برای خلافت و جانشینی امام علی(ع) بیعت شد. مدت امامت حضرتش شش ماه و سه روز به طول انجامید. پس از آن تحت شرایط و عوامل خاص در سال 41 هـ.ق با معاویه صلح کرد و به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال در مدینه زندگی کرد، سرانجام با دسیسه و نیزنگ معاویه به دست همسرش (جعده دختر اشعث کندی) به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار قبر مادربزرگش فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شد.
    به اعتراف دوست و دشمن، در فضایل و کمالات اخلاقی انسانی کامل بود: قرابت و نزدیکی آن‌حضرت به رسول الله(ص)، علاقه و محبت پیامبر نسبت به وی، دارا بودن بیشترین شباهت به رسول الله، یکی از مصادیق آیه تطهیر، حضور با پیامبر در جریان مباهله، تواضع و سخاوت فراوان، عبادت زیاد، به اتفاق برادرش (امام حسین) سرور جوانان بهشت بودن، برخی از بارزترین خصائص و ویژگی‌های اخلاقی و کمالات آن‌حضرت است.
    پاسخ تفصیلی
    امام حسن، فرزند علی بن ابی‌طالب(ع)، سرور جوانان بهشت است.[1]
    بنا به روایت مشهور بین شیعه[2] و اهل سنت،[3] امام حسن(ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. البته نقل‌های ضعیفی هم وجود دارد که یکی از آنها زمان ولادت آن‌حضرت را ماه شعبان ذکر می‌کند.[4] شاید این تاریخ با تاریخ ولادت امام حسین اشتباه شده باشد.
    کنیه‌اش ابو محمد است.[5] برخی گفته‌اند: این کنیه را پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) داد.[6] در هفتمین روز ولادتش حضرت فاطمه(س) قنداقه امام حسن را – در پارچه‌ای از حریر بهشتی که جبرئیل برای پیامبر آورده بود – خدمت پدر آورد و پیامبر(ص) نام حسن را بر وی نهاد.[7]
    لقب‌های آن‌حضرت عبارتند از: سیّد، زکی، مجتبی و تقی.[8]
    هنگام ارتحال ملکوتی پیامبر(ص)، امام حسن(ع) هفت سال و چند ماه، یا هشت سال داشت. زمانی که امامت بعد از علی(ع) به ایشان رسید، 37 ساله بود.[9]
    شیخ مفید در کتاب ارشاد می‌گوید: «زمان بیعت (امامت) امام مجتبی روز جمعه 21 رمضان سال چهل هجری بود».[10]
    مدت امامت آن‌حضرت شش ماه و سه روز به طول انجامید و در سال 41 هـ.ق بین او و معاویه صلح‌نامه امضا شد.[11] پس از اجرای صلح، امام حسن(ع) به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال آخر عمر شریفش را در آن‌جا ساکن بود.[12]
    درباره تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در منابع اسلامی اختلاف نظر دیده می‌شود؛ پنجم ربیع الاول،[13] و 28 صفر سال پنجاه هجری[14] که مشهور همان قول دوم است.
    امام حسن(ع) به دست همسرش جعده (دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید.[15] این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعده ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت. سرانجام امام(ع) با نوشیدن زهر به دست همسرش به دیدار حق شتافت و امام حسین(ع) پس از مراسم غسل و کفن، برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع به خاک سپرد.[16]
    فضائل و مناقب امام حسن(ع)
    تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی(ع) فضایل و مناقبی را ذکر کرده‌اند که برخی از آنها چنین است:
    1. نام‌گذاری امام حسن از سوی خداوند
    جابر بن عبدالله می‌گوید: هنگامی که حضرت زهرا امام حسن(ع) را به دنیا آورد، به امام علی(ع) گفت: «برایش نام انتخاب کن». علی(ع) فرمود: «من در نام‌گذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمی‌گیرم». قنداقه امام حسن را خدمت رسول الله(ص) آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود: «در این نام‌گذاری بر خدای متعال سبقت نمی‌گیرم». پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد(ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: «نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نام‌گذاری کن». پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟» جبرئیل گفت: شبر. پیامبر(ص) فرمود: «زبان ما عربی است!» پس جبرئیل در جواب گفت: «او را حسن نام بگذار» و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.[17]
    2. امام حسن؛ سرور جوانان بهشت
    جابر از پیامبر خدا(ص) نقل می‌کند: «هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند».[18]
    3. هیبت و ابهت امام حسن، هیبت رسول خدا
    ابن علی رافعی از پدرش، از جده‌اش زینب دختر ابی رافع، نقل می‌کند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید … و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز»، پیامبر(ص) چنین درباره آنها فرمود: «حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است». مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی در شرافت بعد از رسول خدا(ص) به حسن بن علی نرسیده است. وی می‌گوید من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده می‌رفت از همراهانش کسی نماند، مگر این‌که او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه می‌رفت.[19]
    4. امام مجتبی؛ شبیه‌ترین مردم به رسول خدا
    از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.[20]
    5. شدیدترین ابراز محبت‌های رسول خدا نسبت به امام مجتبی
    اسامة بن زید گوید: شبى از شب‌ها به خاطر حاجتى، در خانه رسول خدا(ص) را کوبیدم، آن‌حضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم و پیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزى بر خود پیچیده بود که نام آن‌را نمی‌دانستم! گفتم: یا رسول الله! این لباس چه نام دارد؟ رسول خدا(ص) لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: «این دو فرزند، فرزند من و فرزند دخترم می‌باشند! خدایا! من آنها را دوست می‌دارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد».[21]
    در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛ من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که می‌فرمود: «خدایا! من او (حسن) را دوست می‌دارم، تو نیز او را دوست بدار».[22]
    6. زهد و عبادت امام حسن
    امام حسن مجتبی(ع)؛ عابدترین، زاهدترین و با فضیلت‌ترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج می‌شد، با پای پیاده می‌رفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد می‌گریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت می‌افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می‌شد.[23]
    7. بذل و بخشش در راه خدا
    امام مجتبی(ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در این‌باره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار» از «حلیة الاولیاء» نقل می‌کند: «امام حسن(ع) دو بار تمام زندگی‌اش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد».[24]
    8. تواضع و محبت نسبت به فقرا
    ابن شهر آشوب از کتاب «الفنون» از احمد مؤدّب و کتاب «نزهة الابصار» از ابن مهدی نقل می‌کند: امام حسن(ع) در حال گذر از جایی بود، دید عده‌ای از فقرا بر زمین نشسته‌اند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آن‌قدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی(ع) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود.[25]
    مشابه این‌گونه روایات و ده‌ها آیه قرآن که درباره فضایل و مناقب اهل بیت و امام مجتبی وارد شده، فراون است[26] و به همین مقدار درباره آن‌حضرت اکتفا می‌کنیم. درباره فضیلت و شخصیت امام حسن(ع) همین مقدار بس که آن‌حضرت از اهل بیت(ع) است، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،[27] و از کسانی است که رسول خدا(ص) به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.

    [1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 39، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش.
    [2]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ آل یاسین‏، شیخ راضى، صلح الحسن(ع)، ص 25، بیروت، اعلمى‏، چاپ اوّل‏، 1412ق.
    [3]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏2، ص 60، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ‏10، ص 226، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ سبط بن جوزی‏، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 176، قم، منشورات الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1418ق.   
    [4]. ابن حجر عسقلانی این قول را چنین نقل کرده است: «و قیل فی شعبان منها»؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏2، ص 60.
    [5]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 5.
    [6]. امین عاملی‏، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 1، ص 567، بیروت، دار التعارف‏، 1403ق.
    [7]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 5. 
    [8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏4، ص 29، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
    [9]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 402.
    [10]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 9.
    [11]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 402.
    [12]. همان، ص 403.
    [13]. الطبقات الکبرى، ج ‏10، ص 354؛ شبراوى‏، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف‏، ص 115، قم، دار الکتاب‏، چاپ اوّل‏، 1423ق.
    [14]. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 82، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 159، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏1، ص 486، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ أعیان الشیعة، ج ‏1، ص 576.
    [15]. ر.ک: «امام حسن(ع) و جعده»، سؤال 4733.
    [16]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ‏1، ص 414.
    [17]. همان، ص 411.
    [18]. همان.
    [19]. همان، ص 412.
    [20]. مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 43، ص 338، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، 1403ق‏.
    [21]. مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏3، ص 382؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 5، ص 656 – 657، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.                       
    [22]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، ج 4، ص 1883، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بی‌تا.
    [23]. شیخ صدوق، محمد بن على‏، الأمالی، ص 178، تهران، کتابچى‏، چاپ ششم‏، 1376ش‏.
    [24]. بحارالأنوار، ج 43، ص 339.  
    [25]. مناقب آل أبی‌طالب(ع)‏، ج 4، ص 23. 
    [26]. دراین‌باره به این کتاب مراجعه کنید: فیروزآبادى‏، سید مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران‏، اسلامیة، چاپ دوم‏، 1392ق‏.
    [27]. احزاب، 33؛ و نیز ر.ک: «آیه تطهیر»، سؤال 1504.

    موضوعات: میلادامام حسن مجتبی مبارکباد  لینک ثابت

    [جمعه 1396-03-19] [ 02:51:00 ب.ظ ]  



      معرفی کتاب « برکات عبودیت » ...

    کتاب‌خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی،که یک واجب دینی است. (رهبرمعظم انقلاب)

    « کتاب برکات عبودیت »
    عرفان یا خداشناسی در میان علوم الهی از جایگاه والایی برخوردار است.
    این حقایق تنها در ظرفی جا می گیرند که از آلودگی های نفسانی به دور باشد.
    از این رو تزکیه نفس و ریاضت های شرعی عاملی انکار ناپذیر است که ظرفیت آدمی را وسعت بخشنده و زلال می نماید و سرآغازی است که راه را برای درک هرچه بیشتر این حقایق هموار می سازد.
    اثر حاضر گزیده ی سخنان استاد اخلاق حضرت آیت الله سید رحیم توکل پیرامون مسیر رسیدن به حقیقت بندگی است که مباحث مهم عرفان اسلامی را با حکایات شیرین قرآنی ، روایی و تاریخی به تشنگان معارف اسلامی ارائه می دهدو پاسخگوی مسائل اخلاقی مورد نیاز جامعه امروز است.

    برای دانلود بخشی از متن کتاب به لینک زیر مراجعه کنید…
    http://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=586

    موضوعات: معرفی کتاب  لینک ثابت

    [چهارشنبه 1396-03-10] [ 12:41:00 ق.ظ ]